جدول جو
جدول جو

معنی میانکوه - جستجوی لغت در جدول جو

میانکوه
نام یکی از دهستانهای بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در جنوب باختری شهرکرد با هوای کوهستانی و کوههای بلند و رودخانه های پرآب، محصول عمده آن غلات و برنج و میوه و صنایع دستی زنان جاجیم و قالی بافی است، این دهستان از 13 آبادی با 4077 تن جمعیت تشکیل شده است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی از دهستان فشگلدرۀ آبیک شهرستان قزوین، واقع در 9هزارگزی باختری آبیک با 146 تن سکنه، آب آن از رود خانه زیاران و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میانه
تصویر میانه
وسط، میان، آنچه در میان چیزی جا دارد، متوسط، محتوا
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار، واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری شهسوار با 156 تن سکنه، آب آن از رود خانه گرگرود و سلیمان رود و راه آن مالرو است، بنای زیارتگاه قدیمی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان اسفیورد شور بخش مرکزی شهرستان ساری، واقع در 3هزارگزی جنوب ساری با 280 تن سکنه، آب آن از رود خانه تجن و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 9هزارگزی باختری آمل با 160 تن سکنه، آب آن از رود خانه هراز و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
از بلوکات ناحیۀ نور در مازندران، مرکز میانرود و عده قراء آن 42 و جمعیت تقریبی آن 5095 تن است، (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
نام یکی از دهستانهای بخش رضوانده (رضوانشهر) منطقۀ طالشدولاب شهرستان خمسۀ طوالش است. این دهستان بین دهستانهای خشابر - پره سر - گیل دولاب واقع و راه شوسۀ بندر انزلی به آستارا تقریباً از وسط آن می گذرد. میانده از ده آبادی تشکیل شده و در حدود 3500 تن جمعیت دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن، واقع در 5هزارگزی شمال صومعه سرا با 1444 تن سکنه. آب آن از رود ماسوله و استخر و راه آن مالرو است. یک بقعۀ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش خمام شهرستان رشت، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری خمام با 230 تن سکنه. آب آن ازرود خانه سفیدرود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 26هزارگزی شمال باختری کرمانشاه، با 163 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان گرگانرود جنوبی بخش مرکزی شهرستان طوالش، واقع در 8هزارگزی خاور هشتپر با 1095 تن سکنه، آب آن از گرگانرود و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نام کوهی است به اصفهان، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(طَ حَ ثَ)
پیوسته خوردن طعامی را و ننگ نداشتن و نایستادن از آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، داخل شدن در کاری. (از اقرب الموارد) ، لجاجت ورزیدن و پافشاری کردن در دروغ و بدی. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
نام منطقه ای است از گیلان و حدود آن بشرح زیر است: از طرف شمال دریای خزر، از جنوب خطالرأس اصلی سلسلۀ جبال البرز که حد طبیعی گیلان و قزوین است، از خاور شهرستان شهسوار (چابکسر آخرین ده رانکوه ازطرف باختر است)، بنابراین این منطقۀ رانکوه همان بخش های رودسر و لنگرود است که قسمت جنوبی جنگلی و کوهستانی و خوش آب و هوا و سردسیر و قسمت شمالی که در ساحل دریای خزر و در جلگه واقع است مانند گیلان معتدل و مرطوبست ومحصول عمده آن چای، ابریشم، کنف، غلات و فندق است، آب قراء جلگه از رودخانه های پلرود، شلمان رود، خشک رود، سیاهکل رود، سامان رود و لنگرود، و آب قراء کوهستانی از چشمه سار و رودخانه های محلی و استخر تأمین میشود، بخش رودسر خود از یازده دهستان بشرح زیرتشکیل شده است، حومه، املش، پلرودباز، رحیم آباد، سیارستاق قشلاقی، سیاهکل رود، اوشیان، اشکور وسطی، اشکورپائین، سیارستاق ییلاقی و سمام، که جمع دیه های بخش 402 آبادی و کوچک و بزرگ با 87هزار تن نفوس می باشد و بخش لنگرود نیز از 58 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده که جمعیت بخش باضافۀ خود شهر در حدود 40 هزارتن است و دیه های مهم آن عبارتند از: شلمان، دیوشل، نالکیاشر، بجاریس، فتیده، گلسفید، دریاسر، دریاکنار، ملاطه، سیگارود، و کیاکلایه، راه شوسۀ لاهیجان به شهسوار از وسط این بخش عبور میکند و علاوه بر آن راههای فرعی نیزدر داخل بخش وجود دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)، در جعرافیای سیاسی کیهان این منطقه تحت عنوان ’رانکوه و لنگرود’ آمده، مؤلف کتاب گوید: ’شرقی ترین ناحیۀ گیلان و طول آن 44 و عرض آن 43هزار گز و عبارت است از حاشیۀ باریکی از بحر خزر که متدرجاً از طرف جنوب ارتفاعش فزونی می یابد و بکوههای دیلمان متصل میشود، رانکوه بچندین بلوک تقسیم می شود از این قرار: رودسر، لنگرود، رانکوه، گزاف رود، سمام، سیارستاق، اشکور سفلی، اشکور علیا، که لنگرود مرکز رانکوه است’، رجوع به لنگرود و رودسر و هر یک از بخشهای مذکور در همین لغت نامه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 و جغرافیای سیاسی کیهان و فهرست سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو شود، و نیز در کتاب جغرافیای سیاسی کیهان آمده است: از بلوکهای رانکوه است و در جنوب لنگرود واقعشده و دارای 10000 تن جمعیت است، محصولات آن ابریشم و برنج و مرکبات است و در نقاط مرتفع آن زراعت جو و تربیت جانوران اهلی معمول است و دیه های معتبر آن شلمان و سیاهکل است، (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 272)
لغت نامه دهخدا
نام یکی از نواحی کجور مازندران، (سفرنامۀ رابینو ص 109 و ص 128 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
به زبان کلیسایی یونان و سپس به زبان عیسویان یعقوبی مصر (قبط) به معنی تعظیم و حالت تعظیم و سجود آمده است و ’ضربوا له مطانوه’، یعنی اودر مقابلش سر تعظیم فرودآورد. (از دزی ج 2 ص 599)
لغت نامه دهخدا
درون، میان: پس میانگاه آن گوشت شکافته شود و جای ناف پدید آید، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، بر سر آن دکه سایه ها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده، (فارسنامۀ ابن بلخی ص 138)، قلب، قلب لشکر، مرکز لشکر، قلب سپاه، (یادداشت لغت نامه) :
میانگاه لشکرش را همچنین
سپاهی بیاراست خوب و گزین،
دقیقی
لغت نامه دهخدا
(دِهْ)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری سبزواران با 240 تن سکنه. آب آن از رود خانه هلیل و راه آن مالرو است. مزرعۀ میان ده پایین جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
سلسله کوههائی است در خوزستان که از شمال به جنوب امتداد دارد و به بستررود کارون میرسد و قلۀ آن 4117 متر ارتفاع دارد
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام کوهی است قریب به شهر تبریز که محلۀ باغ بیشه که در معنی باغ و بیشه بوده در آنجا واقع است. گویند از کثرت توقف اولیاء و فقراء به این نام معروف شده. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از میان کوب
تصویر میان کوب
(زورخانه) نوعی کشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانگاه
تصویر میانگاه
وسط. یا میانگاه طول. (هیئت) قبه الارض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماینکور
تصویر ماینکور
لاک ناخن (زنان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه
تصویر میانه
مابین، ضد کنار و جانب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میانه
تصویر میانه
((نِ))
وسط، میان چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میانه
تصویر میانه
متوسط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میانگاه
تصویر میانگاه
مرکز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از میانه
تصویر میانه
Intermediate, Middle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
در این میان، در وسط کار
فرهنگ گویش مازندرانی
خلیج و شبه جزیره ی میانکاله بر مدار ۳۶ درجه و ۴۹ دقیقه تا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلارستاق چالوس در پای کوه مدوبند
فرهنگ گویش مازندرانی
کوهی در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دو هزار تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermediário, meio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از میانه
تصویر میانه
pośredni, środkowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از میانه
تصویر میانه
промежуточный , средний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از میانه
تصویر میانه
проміжний , середній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از میانه
تصویر میانه
tussen-, midden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از میانه
تصویر میانه
intermediär, mittel
دیکشنری فارسی به آلمانی