جمع واژۀ میدان. (منتهی الارب) (آنندراج). جمع واژۀ عربی میدان. (یادداشت مؤلف) : شهسوار میادین دین پروری. (جامعالتواریخ رشیدی). از طاق و رواق میادین مجالس و رفعت علوّ ایوان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 118). و رجوع به میدان شود
جَمعِ واژۀ میدان. (منتهی الارب) (آنندراج). جَمعِ واژۀ عربی میدان. (یادداشت مؤلف) : شهسوار میادین دین پروری. (جامعالتواریخ رشیدی). از طاق و رواق میادین مجالس و رفعت علوّ ایوان. (ترجمه محاسن اصفهان ص 118). و رجوع به میدان شود
جمع واژۀ شیطان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ابوشفقل، ابولیلی، ابوشفشاف، ابناعیان از کنیه های اوست. (ترجمان جرجانی) (دهار) (یادداشت مؤلف). شیطانها. دیوها و جنها. (ناظم الاطباء). رجوع به شیطان شود: تا بدانگه که سروکار شیاطین از نار سجده بر آدم پیداشده از طین نکند باد بر ملک بنی آدم فرمانش روا که همی کار بفرمان شیاطین نکند. سوزنی. - اخوان الشیاطین، برادران شیطان. مردم تبهکار: خزانه بیت المال مساکین است نه طعمه اخوان شیاطین. (گلستان سعدی باب اول). - رؤوس الشیاطین، نام گیاهی است. (از اقرب الموارد). درختی هست معروف در عرب قبیح المنظر آن را رؤوس الشیاطین گویند. (تفسیر ابوالفتوح ج 8 ص 302). قوله تعالی: طلعها کاءنّه رؤوس الشیاطین. (قرآن 65/37). - شیاطین الانس، اهل آراء فاسده که بدان اخلاق و آراء انس یافته و اتباع و پیروان خود را به اخلاق و آراء پست و فتنه انگیزی تشویق و ترغیب نمایند. (فرهنگ علوم عقلی، از اخوان ج 4 ص 58). - شیاطین الرأس، خشم و حالات هیجان نفس: ’ترقصت شیاطین رأسی’. (از اقرب الموارد). - شیاطین الفلا، تشنگی و عطش. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
جَمعِ واژۀ شیطان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ابوشفقل، ابولیلی، ابوشفشاف، ابناعیان از کنیه های اوست. (ترجمان جرجانی) (دهار) (یادداشت مؤلف). شیطانها. دیوها و جنها. (ناظم الاطباء). رجوع به شیطان شود: تا بدانگه که سروکار شیاطین از نار سجده بر آدم پیداشده از طین نکند باد بر ملک بنی آدم فرمانش روا که همی کار بفرمان شیاطین نکند. سوزنی. - اخوان الشیاطین، برادران شیطان. مردم تبهکار: خزانه بیت المال مساکین است نه طعمه اخوان شیاطین. (گلستان سعدی باب اول). - رؤوس الشیاطین، نام گیاهی است. (از اقرب الموارد). درختی هست معروف در عرب قبیح المنظر آن را رؤوس الشیاطین گویند. (تفسیر ابوالفتوح ج 8 ص 302). قوله تعالی: طلعها کاءَنَّه رؤوس الشیاطین. (قرآن 65/37). - شیاطین الانس، اهل آراء فاسده که بدان اخلاق و آراء انس یافته و اتباع و پیروان خود را به اخلاق و آراء پست و فتنه انگیزی تشویق و ترغیب نمایند. (فرهنگ علوم عقلی، از اخوان ج 4 ص 58). - شیاطین الرأس، خشم و حالات هیجان نفس: ’ترقصت شیاطین رأسی’. (از اقرب الموارد). - شیاطین الفلا، تشنگی و عطش. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
وسطی، (ناظم الاطباء)، میانی، وسط، اوسط، وسطی، وسطی ̍، که در میان است، میانی، (یادداشت مؤلف) : او را ابوکرب اسعد تبع میانین خواندندی، (مجمل التواریخ و القصص)، وسطی ̍، انگشت میان سبابه و بنصر و آن انگشت درازتر کف باشد، انگشت وسطی، میانه، میانگی، انگشت سوم دست، (یادداشت مؤلف)، قسمت پایین لگن در انسان، (از لغات فرهنگستان)
وسطی، (ناظم الاطباء)، میانی، وسط، اوسط، وَسَطی، وُسْطی ̍، که در میان است، میانی، (یادداشت مؤلف) : او را ابوکرب اسعد تبع میانین خواندندی، (مجمل التواریخ و القصص)، وُسْطی ̍، انگشت میان سبابه و بنصر و آن انگشت درازتر کف باشد، انگشت وسطی، میانه، میانگی، انگشت سوم دست، (یادداشت مؤلف)، قسمت پایین لگن در انسان، (از لغات فرهنگستان)
جمع واژۀ میمون، به معنی مبارک و نیکبخت. (ناظم الاطباء) (آنندراج). اشخاص مبارک و چیزهای مبارک واین جمع میمون است. (غیاث). و رجوع به میمون شود. - امام میامین، پیشوای نیک بختان و مبارک وجودان. و ناصرخسرو در بیت زیر آن را ظاهراً به عنوان لقبی برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام آورده است: فخرم بس آن که در ره دین حق بر مذهب امام میامینم. ناصرخسرو
جَمعِ واژۀ میمون، به معنی مبارک و نیکبخت. (ناظم الاطباء) (آنندراج). اشخاص مبارک و چیزهای مبارک واین جمع میمون است. (غیاث). و رجوع به میمون شود. - امام میامین، پیشوای نیک بختان و مبارک وجودان. و ناصرخسرو در بیت زیر آن را ظاهراً به عنوان لقبی برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام آورده است: فخرم بس آن که در ره دین حق بر مذهب امام میامینم. ناصرخسرو
منسوب به میان میانی وسطی: از شه زادگان و آمدن برادر میانی وسطی: (متوفی شدن بزرگین میانین بجنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود، { قسمتی از سطح تحتانی حفره لگن خاصره که محدود است بین عضو تناسلی در جلو و سوراخ مقعد در عقب. در حقیقت این ناحیه کف لگن را تشکیل میدهد. دراین ناحیه پیش آب راه و مهبل (در زن) و مخرج قرار دارند عجان میان دو راه
منسوب به میان میانی وسطی: از شه زادگان و آمدن برادر میانی وسطی: (متوفی شدن بزرگین میانین بجنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود، { قسمتی از سطح تحتانی حفره لگن خاصره که محدود است بین عضو تناسلی در جلو و سوراخ مقعد در عقب. در حقیقت این ناحیه کف لگن را تشکیل میدهد. دراین ناحیه پیش آب راه و مهبل (در زن) و مخرج قرار دارند عجان میان دو راه