- مکیدت
- حیله کردن دستان ساختن، حیله گری چاره گری: (شیر را آزمودم و اندازه زور و قوت او معلوم کرد و رای و مکیدت او بدانست و در هر یک خللی تمام و ضعفی شایع دیدم) (کلیله. مصحح مینوی. 89)، جمع مکاید
معنی مکیدت - جستجوی لغت در جدول جو
- مکیدت ((مَ دَ))
- مکر، خدعه، جمع مکاید
- مکیدت ((مَ دَ))
- حیله کردن، بداندیشی کردن
- مکیدت
- مکر، فریب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مکر کردن، حیله کردن
وقار، آهستگی
مکیدت در فارسی: دستان سازی، بد اندیشی بد سگالی، چاره گری فریب
فروبردن، مک زدن، ترشف
خدعه، حیله، مکر
چیزی را میان دو لب گذاشتن و آنچه را در آن است به داخل دهان کشیدن، مزیدن، چوشیدن، چوشدن
saugen
сосать
смоктати
zuigen
chupar
succhiare
चूसना
menghisap
למצוץ
چوسنا
بدسگال چاره گر حیله کردن دستان ساختن، حیله گری چاره گری: (شیر را آزمودم و اندازه زور و قوت او معلوم کرد و رای و مکیدت او بدانست و در هر یک خللی تمام و ضعفی شایع دیدم) (کلیله. مصحح مینوی. 89)، جمع مکاید