جدول جو
جدول جو

معنی مکید - جستجوی لغت در جدول جو

مکید(عَ)
بد سگالیدن. مکیده. (منتهی الارب). کید. مکیده. (ناظم الاطباء) :
چونکه عاجز شد ز صد گونه مکید
چون زنان او چادری بر سر کشید.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 6 ص 3824).
نیست باطل هرچه یزدان آفرید
از غضب وز حلم و از نصح و مکید.
مولوی.
و رجوع به مکیده شود
لغت نامه دهخدا
مکید(مُ)
کیدکننده. (غیاث) (آنندراج) :
چونکه یوسف سوی او می ننگرید
خانه را پر نقش خود کرد آن مکید.
مولوی
لغت نامه دهخدا
مکید
بدسگال چاره گر حیله کردن دستان ساختن، حیله گری چاره گری: (شیر را آزمودم و اندازه زور و قوت او معلوم کرد و رای و مکیدت او بدانست و در هر یک خللی تمام و ضعفی شایع دیدم) (کلیله. مصحح مینوی. 89)، جمع مکاید
تصویری از مکید
تصویر مکید
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکیدت
تصویر مکیدت
مکر، فریب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
چیزی را میان دو لب گذاشتن و آنچه را در آن است به داخل دهان کشیدن، مزیدن، چوشیدن، چوشدن
فرهنگ فارسی عمید
(مَ دَ / دِ)
خنیده و مک زده. (ناظم الاطباء). آنچه میان دو لب و زبان و کام فشرده و شیره یا مایع آن را فروداده باشند. مزیده. چوشیده. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دامن سخن به ثفل خاییده و مکیدۀ ایشان بازنیفتاده. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 296). و رجوع به مکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(مَ نِ)
دهی از دهستان میشه پاره است که در بخش کلیبر شهرستان اهر واقع است و 189 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مکیدت
تصویر مکیدت
حیله کردن دستان ساختن، حیله گری چاره گری: (شیر را آزمودم و اندازه زور و قوت او معلوم کرد و رای و مکیدت او بدانست و در هر یک خللی تمام و ضعفی شایع دیدم) (کلیله. مصحح مینوی. 89)، جمع مکاید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکیده
تصویر مکیده
مکیدت در فارسی: دستان سازی، بد اندیشی بد سگالی، چاره گری فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
فروبردن، مک زدن، ترشف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکیدت
تصویر مکیدت
((مَ دَ))
مکر، خدعه، جمع مکاید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
((مَ دَ))
چیزی را میان دو لب گذاشتن و آن چه را در آن است به داخل دهان کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیدت
تصویر مکیدت
((مَ دَ))
حیله کردن، بداندیشی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
مصٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
Suck
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
sucer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
למצוץ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
চুষা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
چوسنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
ดูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
sucks
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
吸う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
चूसना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
빨다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
menghisap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
succhiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
chupar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
смоктати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
сосать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
ssać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
saugen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
sugar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مکیدن
تصویر مکیدن
zuigen
دیکشنری فارسی به هلندی