جدول جو
جدول جو

معنی مکعبات - جستجوی لغت در جدول جو

مکعبات
جمع مکعبه (مکعب)
تصویری از مکعبات
تصویر مکعبات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکافات
تصویر مکافات
کیفر، پاداش، پاداش دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثوبات
تصویر مثوبات
جمع واژۀ مثوبت، پاداش، جزا، جزای عمل خیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرکبات
تصویر مرکبات
آنچه از چند چیز ترکیب شده باشد، ترکیب شده ها، در علم زیست شناسی میوه هایی از قبیل لیمو، نارنج، پرتقال، نارنگی و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکابدت
تصویر مکابدت
سختی دیدن، رنج بردن در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از معقبات
تصویر معقبات
فرشتگان روز و شب، تسبیحات پشت سر یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
(مُ لَعْ عِ)
در تداول فارسی زبانان، داروها که لیزابه دارد چون به دانه و سپستان و بارتنگ و اسفرزه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(کَ عَ)
خانه ای بود مر ربیعه را که طواف آن می کردند. (منتهی الارب) (معجم البلدان) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
خانه مربعشکل را گویند. (معجم البلدان) ، خانه مرتفع. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ)
شترانی که در شدت سرما آنها را نزدیک در خانه ها آورند تا از گرمی دود گرم گردند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به مکرب شود
لغت نامه دهخدا
جمع مصوبه، پذرفتگان پسندیدگان روا گشتگان جمع مصوبه (مصوب) : کلیه مصوبات مجلس شورای ملی بچاپ میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
فرشتگان شب و روز، نیایش های دما دم جمع معقبه: فرشتگان شب و روز که گروهی پس از گروه دیگر آید، تسبیحهای پشت سرهم، شتران پس یکدیگر ایستاده بر حوض تا بنوبت آب خورند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع معربه، تازی گشتگان تازی گشته ها تازیدگان جمع معربه (معرب)، جمع معربه (معرب)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مغیبه، پوشگان گمشدگان، جمع مغیبه، شو گمان جمع مغیبه (مغیب) زنانی که شوهرانشان غایب باشند، جمع مغیبه... (ازمغیبات خبر میدهد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسببات
تصویر مسببات
جمع مسببه، جمع مسببه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکاتبات
تصویر مکاتبات
مراسله ها و نوشتجات، نامه نگاریها
فرهنگ لغت هوشیار
بزرگی خود را بدیگری ثابت کردن خود را بزرگ جلوه دادن، جنگ کردن معارضه کردن، بزرگ منشی، معارضه ستیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکابرات
تصویر مکابرات
مکابرات در فارسی، جمع مکابره، کابیدن ها جمع مکابرت (مکابره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکابدت
تصویر مکابدت
رنج کشیدن سختی دیدن: (این حرفه از مکابدت زراعت و تحمل حرارت هواجر و معانات حراثت بهتر است بعد ازین معبری کنم) (روضه العقول. مقدمه مرزبان نامه. چا. 1337 ص یا)
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مفعولات چون از} مفعولات {واو انداخته شود مفعلات پدید آید: (طی در مفعولات مفعلات باشد) (المعجم. چا. دانشگاه. 58)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسبعات
تصویر مسبعات
جمع مسبعه (مسبع)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مثوبه و مثوبه، پاداش ها مزدها جمع مثوبه (مثوبت) : و آنچه او رالله از کمال مکارم اخلاق و اعمال محاسن اعراق و اقتنا ذخایر مثوبات... ملکه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرکبه، پیوستگان آمیختگان پیوندیان، جمع مرکبه، در آمیزندگان جمع مرکبه (مرکب) : ترکیب شده ها آمیخته ها مقابل مفردات: ترکیب مرکبات معدنی و نباتی و حیوانی و نفوس سماوی و ارضی، موالید ثلاث مقابل بسائط (عقول ونفوس و هر یک از عناصر)، یا مرکبات جزوی (جزئی)، مراد موالید است چون نبات و حیوان مقابل مرکبات کلی. مرکبات خارجی (خارجیه)، مرکباتی است که اجزای ترکیب کننده آن در خارج موجود باشد مانند ترکیب جسم از ماده و صورت و غیره. یا مرکبات طبیعی (طبیعیه)، موالید ثلاث و آنچه بالطبع ترکیب شده باشد، یامرکبات عقلی (عقلیه)، اموری که با تحلیل عقلی منحل به اجزایی شوند و وجود خارجی آنهادر طرف خارج منحل باجزایی نگردد مانند نوع که در عقل منحل بدو جزو ذاتی میشود که جنس وفصل باشد ولی در خارج یک امر است مقابل مرکبات عینیه. یا مرکبات عنصری (عنصریه)، موالید ثلاث است. یا مرکبات عینی (عینیه)، مراد مرکبات خارجی است. یا مرکبات قابس (قابسه)، مراد مرکبات جسمانی است مانند موالید. یامرکبات کلی (کلیه)، مراد افلاک و کواکب و امهات است مقابل مرکبات جزوی، تیره ایست از گیاهان دولپه یی جدا گلبرگ که از تیره های نزدیک به تیره سدابیان است و گاهی در تقسیم بندی گیاهان مرکبات را جزو تیره سدابیانمحسوب میدارند. نباتات این تیره بصورت درخت یا درختچه میباشند و در برگها و پوست وساقه و گلهای خود اسانسهای معطر دارند و برون بر میوه آنها دارای کیسه های اسانس است. گلهای مرکبات عموما شبیه به قرنفلیها ولی تخمدان آنها مبدل به میوه ای میشود که به تقسیماتی بنام پره یا قاچ تقسیم شده است و هسته ها معمولا در هر پره و در زاویه مرکزی آن قرار دارند. هر پره یا قاچ را معمولا در اصطلاح گیاه شناسی یک برچه مینامند. در داخل هر برچه کیسه های کوچک مواد غذایی قراردارند که هر یک از آنها در حقیقت یک سلول بزرگ محتوی مواد اندوخته یی است. مهمترین انواع گیاهان این تیره عبارتند از: نارنج پرتقال بالنگ نارنگی لیمو ترش لیمو شیرین تو سرخ و غیره. مرکبات بیشتر در آب و هواهای گرم و معتدل میرویند. توضیح باین معنی از معنی مرکب گرفته شده، جمع مرکبه (مرکب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرعوبات
تصویر مرعوبات
جمع مرعوبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرغبات
تصویر مرغبات
جمع مرغبه، جمع مرغبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مربعات
تصویر مربعات
جمع مربعه، چارینه ها چارتایی ها جمع مربعه (مربع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجربات
تصویر مجربات
جمع مجربه (مجرب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محابات
تصویر محابات
یاری دادن کسی را، اعانت، عطا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبعات
تصویر متبعات
جمع متبعه، جمع متبعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلعبات
تصویر تلعبات
جمع تلعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشعبات
تصویر تشعبات
جمع تشعب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکفیات
تصویر مکفیات
جمع مکیفه، چگونگی بخشان مستی آوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکافات
تصویر مکافات
پادافره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مکتوبات
تصویر مکتوبات
نوشتارها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موجبات
تصویر موجبات
زمینه ها، بایسته ها
فرهنگ واژه فارسی سره