- مکسب
- کسب و پیشه، آنچه از کسب به دست آید
معنی مکسب - جستجوی لغت در جدول جو
- مکسب
- جای کسب، جمع مکاسب
- مکسب ((مَ سَ))
- پیشه، کسب، جمع مکاسب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در آمد
اندیشگاه، آموزشگاه
تظاهر بکسب کردن
تکذیب کننده، انکار کننده
کسب شده، به دست آورده شده، به دست آمده
مکسرها، جمع واژۀ مکسر، جمعی که با تغییر شکل کلمه حاصل می شود نه با افزودن علامت های جمع مانند رجال (جمع رجل) و رسل (جمع رسول)
جسمی که دارای شش سطح مربع باشد، چهار گوشه
جای درس دادن، دبستان، مکتب خانه، جای نوشتن
پیشه ور، گرد آورنده به دست آورنده
بسند آینده، دهنده
جمع مکسب، پیشه ها جمع مکسب
سگ آموز پرورنده سگ
چهار گوشه کرده شده، در اصطلاح هندسه جسمی باشد که محیط است بر او شش سطح مربع
ورزیده و گرد آورده شده
شکسته شده
شتاب
دروغگو یا بنده کسی را، بدروغ برانگیزاننده
سعی و طلب حاصل کرده شده
دبیرستان، جای کتاب خواندن آنکه خط آموزاند، مکتبدار، معلم
دستگاه فشار منگنه
مکسب ها، کسب و پیشه ها، چیزهایی که از کسب به دست آید، جمع واژۀ مکسب
درآمد
به دست آوردن، حاصل کردن، انجام دادن کاری برای فراهم کردن هزینۀ زندگی، کاسبی، شغل، کار، مقابل اختیار، در اعتقاد اشاعره، انجام گرفتن کارهای بندگان به قدرت و ارادۀ خداوند، اکتسابی، برای مثال کسان را درم داد و تشریف و اسب / طبیعی ست اخلاق نیکو نه کسب (سعدی۱ - ۹۰)