جدول جو
جدول جو

معنی مکرمیه - جستجوی لغت در جدول جو

مکرمیه(مُ کَرْ رَ می یِ)
فرقه ای از خوارج و از اصحاب مکرم عجلی. (از اقرب الموارد). طایفه ای از خوارج منسوب به محمد بن کرّام یا مکرّم اند. کرامیه. (ازمعجم متن اللغه). یاران مکرم عجلی هستند و ایشان معتقدند تارک نماز کافر است اما نه به جهت ترک نماز بلکه به جهت جهل نسبت به خدای تعالی. (از تعریفات جرجانی). ششمین فرقه از ثعالبه و پیرو ابومکرم هستند و گفتند هر که نماز خواندن را فروگذارد کافر است و کفر اوبرای این نیست که نماز را فروگذارده بلکه از جهت نادانی اوست به خداوند بزرگ و گفتند هر گناهکاری به خدا نادان است و نادانی به خدا کفر است و نیز قائل به وفا در دوستی و دشمنی شدند. (ترجمه الفرق بین الفرق عبدالقاهر بغدادی ص 98). گروهی از خوارج ثعالبه و از یاران مکرم عجلی هستند. تارک صلات و همگی مرتکبان کبایر را کافر شمارند و گویند ترک نماز و ارتکاب معاصی کبیره از جهل و نادانی در شناسایی حق از آدمی سرمی زند. (از کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به همین مأخذ و الملل و النحل شهرستانی ج 1 ص 179 و کرامیه شود
لغت نامه دهخدا
مکرمیه
پیروان مکرم عجلی از رویگردانان
تصویری از مکرمیه
تصویر مکرمیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهرماه
تصویر مهرماه
(پسرانه)
مرکب از مهر (محبت و دوستی) + ماه، نام پسر ساسان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مکرمه
تصویر مکرمه
(دخترانه)
مؤنث مکرم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مکرآمیز
تصویر مکرآمیز
آمیخته به مکر و حیله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرمینه
تصویر کرمینه
مرحله ای از رشد حشرات که شکل آن ها مانند کرم است، لارو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکرمه
تصویر مکرمه
مؤنث واژۀ مکرم، عزیز، گرامی، بزرگ داشته شده
فرهنگ فارسی عمید
(مُ کَرْ رَ مَ)
مؤنث مکرم. (ناظم الاطباء). تأنیث مکرم. گرامی داشته. بزرگوار: ارواح مکرمه. مکهالمکرمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فی صحف مکرمه. (قرآن 13/80). و رجوع به مکرمه شود.
- مکرمهالمشرقین، گرامی داشتۀ شرق و غرب. عزیز مشرق و مغرب: زندگانی خدر معظم و ستر مکرم مجلس معلی خداوند ولیهالنعم، ملکۀ کبری... منعمه الخافقین، مکرمه المشرقین... ابدالدهر و سجیس اللیالی باد. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 122)
لغت نامه دهخدا
(مَ رُ مَ)
مکرمه. مکرمت:
به وقت مکرمه بحر کفش چو موج زدی
حباب وار بدی هفت گنبد خضرا.
خاقانی (چ عبدالرسولی ص 10).
و رجوع به مکرمت و مکرمه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ مَ)
زن جوان بامروت و مردمی. (از منتهی الارب) ، جوانمردبامروت و مردمی، والتاء للمبالغه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَرْرَ مَ / مِ)
مکرمه. بزرگوار. گرامی. گرامی داشته: بنات مکرمه و زوجات مطهرۀ شاه جنت مکان و سایر خدمۀ حرم به شرف پای بوسی مشرف شدند. (عالم آرای عباسی). و رجوع به مکرّم و مکرمه شود.
- اخلاق مکرمه، خوی پسندیده. سیرت مرضیه: جملگی اشراف ملوک و اصناف آفرینش را شاگردی دبیرستان اخلاق مکرمۀ خدایگانی نصره اﷲ تعالی باید کرد. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 316)
لغت نامه دهخدا
(مُ کَرْ رَ)
نسبت است به مکرمیه که نام گروهی از خوارج است. (ازانساب سمعانی). و رجوع به مکرمیه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ی یَ)
تأنیث مرمی ّ که نعت مفعولی است از مصدر رمی و رمایه. رجوع به مرمی ّ و رمی و رمایه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است. (منتهی الارب). قریه ای است از اعمال موصل. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع محرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکرمان
تصویر مکرمان
جوانمرد، بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکرمات
تصویر مکرمات
جوانمردیها، نیکی ها، کرامتها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکروهه
تصویر مکروهه
مونث مکروه، جمع مکروهات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکرآمیز
تصویر مکرآمیز
آمیخته به نیرنگ و خدعه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرماه
تصویر مهرماه
هفتمین ماه سال شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
سیا پردک پرده ایست عروقی که بافت اصلیش از نسج ملتحمه است و در زیر پرده صلیبه قرار گرفته و بنابراین دومین طبقه کره چشم را میسازد در طبقه مشیمیه عروق دموی زیاد قرار دارد که بهم پیوند شده و شبکه شعریه درهمی را تشکیل میدهند. سایر قسمتهای چشم از این عروق تغذیه میکنند و آن ضمنا موجب حفظ حرارت چشم نیز میشود. در دو سطح مشیمیه دانه های ریز سیاه رنگی موجود است. بهمین جهت چشم بمنزله اطاق تاریکی میماند. در اشخاص آلبینوس مشیمیه فاقد دانه های ریز سیاه رنگ است و بنابراین صورتی رنگ میباشد. بهمین جهت تصویر اشیا در چشم آنها وضع نیست پرده مشیمیه مشیمیه چشم. یا مشیمیه چشم. مشیمیه. یا مشیمیه خارجی جنین. کیسه ای که از خارج مشیمیه محیط جنین را فرا گرفته است. یامشیمیه محیط جنین. کیسه ای که اطراف جنین را در انسان و حیوانات ذی فقار فرا میگیرد. این کیسه که بنام حفره آمنیوتیک نیز موسوم است جدارش دارای دو برگه است: برگه داخلی دارای اصل مزودرمی است و برگه خارجی دارای اصل اکتودرمی است کیسه آمنیوتیک حفره آتونی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریمیه
تصویر مریمیه
مریم نخودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرکزیه
تصویر مرکزیه
مونث مرکزی
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده همرازی همدلی محرم بودن: بخلوت خانه سلوت راه یافتند و چون دو هم آواز در پرده محرمیت ساخته چین از پیشانی امانی بگشودند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجرمیت
تصویر مجرمیت
مجرم بودن، گناهکار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مجرم، بزهکاران جمع مجرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
مترقیه در فارسی: مونث مترقی: افزون شونده، بالا رونده، پیشرفته مونث مترقی: دول مترقیه
فرهنگ لغت هوشیار
پیروان ابو عبدالله محمد بن کرام که خدا را دارای دست و پا و چشم و گوش می داند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهرمیه
تصویر جهرمیه
بلاج زرهم (بلاج حصیر) جهرم شهری است در پارس زرهمی
فرهنگ لغت هوشیار
مکرمت در فارسی: جوانمردی بزرگواری مکرمه در فارسی مونث مکرم: گرامی مکرمت، جمع مکارم.} بوقت مکرمه بحر کفش چو موج زدی حباب دار بدی هفت گنبد خضرا) (خاقانی. عبد. 10) توضیح مصراع اول در دیوان خاقانی مصحح دکتر سجادی چنین مذکور است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمیه
تصویر مرمیه
مونث مرمی جمع مرمیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکرمین
تصویر مکرمین
جمع مکرم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محرمیت
تصویر محرمیت
((مَ رَ یَّ))
محرم بودن
فرهنگ فارسی معین
((مَ یِّ))
پرده ای است عروقی که بافت اصلی اش از نسج ملتحمه است و در زیر پرده صلبیه قرار گرفته که دومین طبقه کره چشم را می سازد و شامل رگ های خونی و مواد رنگین است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکرمه
تصویر مکرمه
گرامی
فرهنگ واژه فارسی سره