- مکثر
- توانگر، مال دار، بسیار مال
معنی مکثر - جستجوی لغت در جدول جو
- مکثر
- مرد مالدار و توانگر
- مکثر ((مُ ثِ))
- بسیارآورنده، آن که بسیار نویسد، توانگر، مال دار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیشتر
هنایا، هناینده، کارگر، کارایی، کارساز
پیاپی
نیرنگ باز، فریبا
بیشتر، بسیارتر، افزونتر، غالب، اغلب، زیاد
بسیار جستن، بسیار نمودن
بسیار گو، پرحرف، پرگو
تنگ دل، ملول، آزرده، تیره
مکدر شدن: تنگ دل شدن، اندوهگین شدن، تیره و تار شدن
مکدر کردن: تنگ دل کردن، اندوهگین کردن، تیره و تار کردن
مکدر شدن: تنگ دل شدن، اندوهگین شدن، تیره و تار شدن
مکدر کردن: تنگ دل کردن، اندوهگین کردن، تیره و تار کردن
آثار نیکو که از کسی باقی مانده باشد
مکسرها، جمع واژۀ مکسر، جمعی که با تغییر شکل کلمه حاصل می شود نه با افزودن علامت های جمع مانند رجال (جمع رجل) و رسل (جمع رسول)
تکرار شده، دوباره انجام شده، بازگوشده
اذان گوینده در نماز جماعت، تکبیر گوینده
بسیار مکر کننده، پرمکر، حیله گر، فریب دهنده
هفتاد و چهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۶ آیه
مرد نیکوکاری که نسبت به او ناسپاسی شده، کافر خوانده شده
آثار و نشانه های نیک و کارهای پسندیده که از کسی باقی ماند، مفاخر، مکارم اثر، جمع ماثره، نیکنشانها جمع ماثره. و ماثره: اعمال پسندیده آثار نیکوی باقی خلفا و ماثر ایشان رضوانالله علیهم ا جمعین، مکرمتهای موروثی
بسیار شونده، بسیار جوینده، بسیار بسیار شونده، بسیار جوینده بسیار گیرنده (از چیزی) جمع متکثرین، بسیار متعدد: پس اگر چنین نیست و هر صفتی را بذات خویش معنی دیگرست یک جوهر شش صفت متکثر باشد متوحد و منفرد نباشد
آشیانه ساز: مرغ، جامه پوشیده، از نام های پیامبر اسلام (ص) آنکه خود را در دثار یاجامه پوشانده باشد لباس پوشیده، این کلمه در قرآن در وصف پیغامبر اسلام آمده
بسیار فریبنده، و پر مکر و پر حیله و غدار
پالان شتر پر فریب
ناسپاس کرده شده، تکفیر شده، کافر خوانده
شکسته شده
بار بار کرده شده، دوباره، باز از نو
کدر و تیره شده، تار
روده دراز، پر روده، بسیار گو
تکبیر گوینده در نماز جماعت
سهیده سوتار ده هناییده سهند سوتومند کارو مند کار ساز نشانگذار نو ژنده آنچه مورد تاثیر واقع شده. اثر کننده نشان گذارنده: خودموثرتر نباشد مه زنان ای بسانان که ببرد عرق جان. (مثنوی. نیک. 276: 6) یا موثر تام. علت تام. تاثیر، گذارنده اثر و نشان، کارگر، کاری