جدول جو
جدول جو

معنی مکتسب - جستجوی لغت در جدول جو

مکتسب
کسب شده، به دست آورده شده، به دست آمده
تصویری از مکتسب
تصویر مکتسب
فرهنگ فارسی عمید
مکتسب
سعی و طلب حاصل کرده شده
تصویری از مکتسب
تصویر مکتسب
فرهنگ لغت هوشیار
مکتسب
((مُ تَ س))
کسب شده، به دست آمده
تصویری از مکتسب
تصویر مکتسب
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکتسبی
تصویر مکتسبی
پوشنده گلیم در بر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسبه
تصویر مکتسبه
مکتسبه در فارسی مونث مکتسب: الفنجیده مونث مکتسب، جمع مکتسبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتوب
تصویر مکتوب
نوشتار، نوشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتسب
تصویر منتسب
قوم و خویش، نسبت داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتسی
تصویر مکتسی
کسوت پوشیده، لباس پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از محتسب
تصویر محتسب
مامور رسیدگی به اجرای احکام شرعی، داروغه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متکسب
تصویر متکسب
پیشه ور، گرد آورنده به دست آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتسب
تصویر محتسب
شمار کننده، شمارنده، آزماینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکاسب
تصویر مکاسب
جمع مکسب، پیشه ها جمع مکسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتوب
تصویر مکتوب
مرقوم، نوشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسی
تصویر مکتسی
جامه پوشنده کسوت پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسف
تصویر مکتسف
یابنده آشکار کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسر
تصویر مکتسر
شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکترب
تصویر مکترب
اندوهناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتسب
تصویر منتسب
وابسته بسته، خویش خویشاوند نسبت داده شده، خویشاوند، جمع منتسبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتسب
تصویر محتسب
((مُ تَ س))
حساب کننده، داروغه، مأمور حکومت که وظیفه اش امر به معروف و نهی از منکر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتوب
تصویر مکتوب
((مَ))
نوشته شده، نامه، مراسله، جمع مکاتیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتسی
تصویر مکتسی
((مُ تَ))
پوشاننده، جامه پوشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکاسب
تصویر مکاسب
((مَ س))
جمع مکسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منتسب
تصویر منتسب
((مُ تَ سَ))
نسبت داده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکتوب
تصویر مکتوب
نوشته شده، نامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکاسب
تصویر مکاسب
مکسب ها، کسب و پیشه ها، چیزهایی که از کسب به دست آید، جمع واژۀ مکسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتب
تصویر مکتب
اندیشگاه، آموزشگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مکسب
تصویر مکسب
کسب و پیشه، آنچه از کسب به دست آید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکتب
تصویر مکتب
جای درس دادن، دبستان، مکتب خانه، جای نوشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکسب
تصویر مکسب
جای کسب، جمع مکاسب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتب
تصویر مکتب
دبیرستان، جای کتاب خواندن آنکه خط آموزاند، مکتبدار، معلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتب
تصویر مکتب
((مَ تَ))
جای درس خواندن، مدرسه، نظریه فلسفی، هنری، ادبی، جمع مکاتب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکسب
تصویر مکسب
((مَ سَ))
پیشه، کسب، جمع مکاسب
فرهنگ فارسی معین
جمع مکتسب، الفنجیدگان جمع مکتسب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتسبات
تصویر مکتسبات
جمع مکتسبه، الفنجیده ها جمع مکتسبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقل مکتسب
تصویر عقل مکتسب
گوشان سرود خرد
فرهنگ لغت هوشیار