جدول جو
جدول جو

معنی مچکل - جستجوی لغت در جدول جو

مچکل
چلپاسه مارمولک
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماکل
تصویر ماکل
خوردنی، خوراکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مچول
تصویر مچول
موچول، کوچک و زیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موکل
تصویر موکل
کسی که برای خود وکیل معین کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
امر یا موقعیت سخت و دشوار، پوشیده، درهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
چیزی که به شکل و صورتی درآمده باشد، دارای شکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مآکل
تصویر مآکل
ماکل ها، خوردنی ها، خوراکی ها، جمع واژۀ ماکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موکل
تصویر موکل
کسی که کاری به او سپرده شده، کسی که عهده دار امری باشد، گماشته شده بر امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرکل
تصویر مرکل
برسخور (برس مهمیز) لگد خور بر پهلوی ستور، راه پای پای سوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موکل
تصویر موکل
وکیل گردانیده شده و گماشته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
دشوارو سخت و زحمتدار و در هم و پیچدار
فرهنگ لغت هوشیار
نام این ساز که بدینگونه در فرهنگ جهانگیری آمده دگر گشته مسکک پارسی است که سازی است که با دهان نواخته می شود و این واژه نیز بر گرفته یا دگرگشته مستک پهلوی که گونه ای ساز است مستک سرای نیز در پارسی پهلوی آمده که نوازنده مستک یا مستکک است سازی که آنرا با دهن نوازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبکل
تصویر مبکل
آینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محکل
تصویر محکل
سرمه کش سرمه دان سرمه سای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مچول
تصویر مچول
کوچک و ظریف، نامی است از نامهای زنان
فرهنگ لغت هوشیار
طعام و خوردنی فرانسوی دو کانه، جمع ماکل، خورش ها خوراک ها خوردنی ها خورش خوردنی خوراک اشکال بلورینی که در ساختمان کانیها از اجتماع دو یا چند بلور حاصل شود و یا دونیم بلور در یک کانی بمنظور پیدا کردن عناصر تقارنی بیشتری نسبت بهم تغییر وضع دهند و شکلی حاصل کنند که جزبلور اصلی است. در این حالت آنرا ماکل آن کانی نامند. ماکل ها بر دوقسمند: یکی ماکل ساده که عبارت از ماکل بهم چسبیده است یعنی دو فرد بلور و یادو نیم فرد بلور در یک سطح صاف بهم ملصق میشوند که این سطح التصاق سطح تقارن ماکل نیز خواهد بود و دیگر ماکل درهم یا ماکل تداخلی است که محل التصاق دو فرد یا دو نیم فرد بلور یک سطح صاف نیست و این دو قسمت درهم داخل شده اند و بنابراین سطح التصاق سطح تقارن نخواهد بود و در این وضع سطح تقارن دیگری پیدا میکنند، جمع ماکل خوردنیها خوراکها: زاهد کسی باشد که او را به آنچه تعلق بدنیادارد مانند ماکل و مشارب... رغبت نبود. خوردنی خوراکی جمع ماکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
((مُ شَ کَّ))
شکل پذیرفته، صورت بسته، ترتیب شده، تشکیل شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موکل
تصویر موکل
((مُ وَ کَّ))
گماشته شده، کسی که وکالت کاری به او سپرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موکل
تصویر موکل
((مُ وَ کِّ))
وکیل کننده، کسی که برای خود وکیل تعیین می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مچول
تصویر مچول
((مُ))
کوچک و ظریف، خوشگل، زیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
((مُ کِ))
دشوار، سخت، جمع مشاکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مأکل
تصویر مأکل
((مَ کَ))
خوراکی و خوردنی، جمع مآکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
پیچیده، دشوار، دشواری، چالش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
Problem, Problematic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
problème, problématique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
Problem, problematisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
problem, problematyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
проблема , проблемный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
проблема , проблемний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
probleem, problematisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
problema, problemático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
problema, problemático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
problema, problematico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
समस्या , समस्याग्रस्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مشکل
تصویر مشکل
সমস্যা , সমস্যা
دیکشنری فارسی به بنگالی