معنی مشکل مشکل ((مُ شَ کَّ)) شکل پذیرفته، صورت بسته، ترتیب شده، تشکیل شده شکل پذیرفته، صورت بسته، ترتیب شده، تشکیل شده تصویر مشکل فرهنگ فارسی معین