معنی مُنحَنِي - جستجوی لغت در جدول جو
مُنحَنِي
پیچ درپیچ، منحنی
پیچ دَرپیچ، مُنحَنی
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مَنحَنِي
خمیده، منحنی
خَمیدِه، مُنحَنی
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَحنِي
کج و معوج، منحنی
کَج و مَعوَج، مُنحَنی
دیکشنری عربی به فارسی
مَنحَنِيّ
دارای انحنا، منحنی
دارایِ اِنحِنا، مُنحَنی
دیکشنری عربی به فارسی
مُنحَنٍ
منحنی
مُنحَنی
دیکشنری عربی به فارسی
مُنحَنِيًّا
به طور محدّب، خم شد
بِه طُورِ مُحَدَّب، خَم شُد
دیکشنری عربی به فارسی