معنی مُتَعَاطِف - جستجوی لغت در جدول جو
مُتَعَاطِف
همدرد، دلسوز
هَمدَرد، دِلسوز
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مُتَعَجرِف
مغرور
مَغرور
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَاهِد
پیمانکار
پِیمانکار
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَاوِن
همکاری کننده، در حال همکاری
هَمکاری کُنَندِه، دَر حالِ هَمکاری
دیکشنری عربی به فارسی