جدول جو
جدول جو

معنی مومو - جستجوی لغت در جدول جو

مومو(مَ مَ)
میومیو. حکایت بانگ گربه. آواز گربه. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میومیو شود
لغت نامه دهخدا
مومو
موبه مو، جزٔجزء، جزٔبه جزء، (یادداشت مؤلف)، و رجوع به ترکیب موبه مو ذیل مو شود
لغت نامه دهخدا
مومو
صدای گربه
تصویری از مومو
تصویر مومو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مامو
تصویر مامو
(دخترانه)
نام زنی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مومول
تصویر مومول
مرضی که در چشم پیدا می شود، برای مثال تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها / تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان (عسجدی - ۸۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سومو
تصویر سومو
ورزشی شبیه کشتی، بومی ژاپن که میان دو حریف سنگین وزن انجام می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دومو
تصویر دومو
کسی که موهای سر و صورتش سیاه و سفید باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولو
تصویر مولو
نوعی ساز بادی که از شاخ میان تهی درست شده بود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومن
تصویر مومن
متدین، با ایمان، از نام های خداوند، کنایه از خطابی معترضانه به مردان، چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه
فرهنگ فارسی عمید
علتی است که در چشم پیدا می شود، (انجمن آرا) (برهان) (آنندراج)، بیماری در چشم، (ناظم الاطباء)، علتی است در چشم، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) (از تحفۀ حکیم مؤمن) :
تیغ تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان،
عسجدی
لغت نامه دهخدا
(مَ مو)
دوست داشته شده. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ مو)
شیئی موموت، چیزی شناخته و اندازه کرده. (منتهی الارب، مادۀ وم ت) (از آنندراج). چیز تقدیرشده. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هومو
تصویر هومو
هم به گونه پیشوند
فرهنگ لغت هوشیار
شاخ آهویی باشد که قلندران و جوکیان هندوستان نوازند، نایی که کشیشان مسیحی در کلیسا و دیر مینواختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومک
تصویر مومک
ماهی مومک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومی
تصویر مومی
منسوب به موم: مربوط به موم، (ساخته) از موم: (مجسمه مومی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومول
تصویر مومول
علتی که در چشم پیدا میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موبمو
تصویر موبمو
بیشمار و بیحساب و در کمال دقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومول
تصویر مومول
بیماری درد چشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مولو
تصویر مولو
شاخ دراز میان تهی که قلندران و جوکیان آن را با دهان می نوازند، نی که کشیشان در کلیسا نوازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مومن
تصویر مومن
باورمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومی
تصویر مومی
Waxen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
Devout, Pious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wasachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومن
تصویر مومن
vroom
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piedoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pobożny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
woskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wachsartig
دیکشنری فارسی به آلمانی