جدول جو
جدول جو

معنی مومس - جستجوی لغت در جدول جو

مومس(مُ وَمْ مَ)
شتر هنوز ریاضت نایافته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مونس
تصویر مونس
(دخترانه)
همنشین و همراز، همدم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موسس
تصویر موسس
تاسیس کننده، بنیان گذار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مونس
تصویر مونس
انس گیرنده، انس گرفته، همدم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشمس
تصویر مشمس
در آفتاب گذاشته شده، آفتاب زده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
مسمطی که در هر بند آن پنج مصراع باشد، در ریاضیات پنج گوشه، در فقه ویژگی چیزی که خمس به آن تعلق می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسم
تصویر موسم
وقت و زمان چیزی، هنگام رسیدن چیزی، وقت اجتماع مردم برای حج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومن
تصویر مومن
متدین، با ایمان، از نام های خداوند، کنایه از خطابی معترضانه به مردان، چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه
فرهنگ فارسی عمید
(مِ سَ)
زن تباهکار. ج، مومسات، موامیس. (منتهی الارب، مادۀ وم س) (از آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موسم
تصویر موسم
هنگام هر چیزی، گه گاه، هنگام، وقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومک
تصویر مومک
ماهی مومک
فرهنگ لغت هوشیار
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومو
تصویر مومو
صدای گربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومی
تصویر مومی
منسوب به موم: مربوط به موم، (ساخته) از موم: (مجسمه مومی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مونس
تصویر مونس
انس و خو گرفته، همنفس، مانوس و انیس
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بنیاد چیزی را بر پا مینهد و بنا میکند، پایه کذار، بنانهاده، بنیانگذار آنکه با خود حرف میزند و زمزمه میکند، وسواسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملمس
تصویر ملمس
لمس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
پنج گوشه کرده شده، پنج رکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قومس
تصویر قومس
مهتر و امیر قوم
فرهنگ لغت هوشیار
آفتابدیده، آفتابزده، می آفتابی در آفتاب گذارده شده آفتاب زده، شراب آفتاب پرورد: وز شرابهای مسکر شراب انگوری که از انگور لعل کرده باشند و مشمس بود. و مشمس آن بود که انگور را یک هفته بافتاب بنهند و باز بکوبند و بخمهای سنگین روغن داده اندر کنند و شش ماه بنهند تا تمام برسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشمس
تصویر مشمس
((مُ شَ مَّ))
آفتاب زده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مونس
تصویر مونس
((نِ))
انس گرفته، همدم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسم
تصویر موسم
((مَ س))
زمان، هنگام، فصل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخمس
تصویر مخمس
((مُ خَ مَّ))
پنج تایی، شعری که هر بند آن پنج مصراع باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسم
تصویر موسم
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومن
تصویر مومن
باورمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موسس
تصویر موسس
بنیانگزار، بنیانگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومی
تصویر مومی
Waxen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
Devout, Pious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piedoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومی
تصویر مومی
woskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pobożny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковый
دیکشنری فارسی به روسی