جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مشمس

مشمس

مشمس
آفتابدیده، آفتابزده، می آفتابی در آفتاب گذارده شده آفتاب زده، شراب آفتاب پرورد: وز شرابهای مسکر شراب انگوری که از انگور لعل کرده باشند و مشمس بود. و مشمس آن بود که انگور را یک هفته بافتاب بنهند و باز بکوبند و بخمهای سنگین روغن داده اندر کنند و شش ماه بنهند تا تمام برسد
فرهنگ لغت هوشیار

مشمس

مشمس
در آفتاب گذارده. (ناظم الاطباء).
- شراب مشمس، از شرابهای مسکر. شراب انگوری که از انگورلعل کرده باشند و مشمس بود. و مشمس آن بود که انگوررا یک هفته به آفتاب بنهند و باز بکوبند و به خمهای سنگین روغن داده اندرکنند. (هدایهالمتعلمین) : اگر شراب مویزی مشمس کنند یا بجوشند قوی تر و گرمتر گردد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی).
- ماء مشمس، آبی به آفتاب گرم کرده. (مهذب الأسماء)
لغت نامه دهخدا

مشمس

مشمس
آفتاب پرست. آنکه آفتاب را خدای شمرد. (السامی). آفتاب پرست. ج، مشمسون. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

مشمع

مشمع
شمع آلود، موم آلوده، پارچه یا چیز دیگر که با شمع یا موم آلوده شده باشد
مشمع
فرهنگ فارسی عمید

مخمس

مخمس
مسمطی که در هر بند آن پنج مصراع باشد، در ریاضیات پنج گوشه، در فقه ویژگی چیزی که خمس به آن تعلق می گیرد
مخمس
فرهنگ فارسی عمید