جدول جو
جدول جو

معنی مومج - جستجوی لغت در جدول جو

مومج(مِ خَ)
دهی است از دهستان ابرشیو پشت کوه بخش حومه شهرستان دماوند، واقع در 50هزارگزی خاوری دماوند. آب آن از رود خانه دلیچای و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). از محال دماوند است. (یادداشت مؤلف). از توابع تهران و دارای معدن زغال سنگ است. (از جغرافیای سیاسی کیهان). دریاچه ای هم دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواج
تصویر مواج
بسیار موج زننده،، پرموج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مومن
تصویر مومن
متدین، با ایمان، از نام های خداوند، کنایه از خطابی معترضانه به مردان، چهلمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هشتادوپنج آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواج
تصویر مواج
در تازی نیامده کوهه دار پر خیزاب درفشنیک بسیار موج زننده پر موج: (دریای مواج)
فرهنگ لغت هوشیار
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومو
تصویر مومو
صدای گربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومی
تصویر مومی
منسوب به موم: مربوط به موم، (ساخته) از موم: (مجسمه مومی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومک
تصویر مومک
ماهی مومک
فرهنگ لغت هوشیار
غده ایست در میان فاق پاچه گوسفند و گاو که عوام معتقدند هر کس آنرا بخورد چشمش موی زاید در می آورد و باید پیش از پختن یا پس از پخته شدن پاچه آنرا بیرون آورد، انتهای هر چیز: (فلان کس تا مو دزدش بما فرو کرد) (یعنی کلاه گشادی سر ما گذاشت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موزج
تصویر موزج
پارسی تازی گشته موزه موزه چکمه
فرهنگ لغت هوشیار
تیر منگیا (منگیا قمار)، پیکان نانهاده، روش هموار، گونه ای دبیره نویسی پیچنده در پیچنده فرو رفته ژرف فرو رفته تیرقمار، پیکان نانهاده، مسلک هموار، یکی از اشکال خطوط اسلامی. پیچنده چیزی در جامه. سخت محکم در آمده در چیزی. گ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عومج
تصویر عومج
مار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدمج
تصویر مدمج
((مُ دَ مَّ))
سخت محکم در آمده در چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواج
تصویر مواج
((مَ وّ))
موج زننده، متلاطم، دارای موج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مومن
تصویر مومن
باورمند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مومن
تصویر مومن
Devout, Pious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
Waxen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
cireux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wasachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piadoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مومی
تصویر مومی
de cera
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مومن
تصویر مومن
fromm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wachsartig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومن
تصویر مومن
vroom
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
благочестивый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومن
تصویر مومن
pobożny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
woskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, piedoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومن
تصویر مومن
devoto, pia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی