- مولد
- زایش ده
معنی مولد - جستجوی لغت در جدول جو
- مولد
- جای ولادت، محل تولد، زادبوم، زمان ولادت
- مولد
- در زبان عربی ویژگی هر یک از کلمات ساختگی یا غیر عربی
- مولد
- محل ولادت، محل زادن تولید شده و پرورده و زاییده شده تولید کننده، زاینده
- مولد ((مُ وَ لِّ))
- تولید کننده، زاینده
- مولد ((مُ لِ))
- زادگاه، هنگام زادن، جمع موالد
- مولد ((مُ وَ لَّ))
- تولید شده، زاییده، پدید آورده، شخص عجمی که در عرب پرورش یافته، کلام ساخته و بر بافته، لغت عجمی که عرب در کلام استعمال کند، لغتی که قدمت استعمال ندارد، مستحدث، جمع (برای کسان) مولدین
- مولد
- تولید کننده، زاینده، به وجودآورنده، زایا، در علم الکتریک ژنراتور
- مولد
- Generative
- مولد
- gerador
- مولد
- generatywny
- مولد
- генерирующий
- مولد
- генеративний
- مولد
- generatief
- مولد
- generativ
- مولد
- generativo
- مولد
- génératif
- مولد
- generativo
- مولد
- उत्पन्न करने वाला
- مولد
- সৃষ্টিশীল
- مولد
- generatif
- مولد
- üretken
- مولد
- kizalishi
- مولد
- สร้างสรรค์
- مولد
- منتجٌ
- مولد
- پیدا کرنے والا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مولده در فارسی مونث مولد: بنگرید به مولد مونث مولد
زایش، زادروز
زایچه
بیانگر، پیروز