- موقر
- عاقل و باوقار، آزموده، خردمند، بزرگوار، آراسته
معنی موقر - جستجوی لغت در جدول جو
- موقر
- با شکوه، مجلل و با وقار، بردبار
- موقر ((مُ وَ قَّ))
- باوقار، محترم
- موقر
- Dignified, Solemn, Venerable
- موقر
- digno, solene, venerável
- موقر
- würdevoll, feierlich, ehrwürdig
- موقر
- godny, uroczysty, czcigodny
- موقر
- достойный , торжественный , почтенный
- موقر
- гідний , урочистий , шанований
- موقر
- deugdzaam, plechtig, eerbiedwaardig
- موقر
- digno, solemne, venerable
- موقر
- digne, solennel, vénérable
- موقر
- degno, solenne, venerabile
- موقر
- सम्मानित , गंभीर , सम्माननीय
- موقر
- terhormat, khidmat
- موقر
- saygın, ciddi, saygıdeğer
- موقر
- 위엄 있는 , 엄숙한 , 존경받을
- موقر
- מכובד , רציני , מכובד
- موقر
- 庄重的 , 庄严的 , 尊敬的
- موقر
- 威厳のある , 厳粛な , 尊敬すべき
- موقر
- heshima, dhabiti, mzee
- موقر
- มีเกียรติ , เคร่งขรึม , เคารพ
- موقر
- মর্যাদাপূর্ণ , গম্ভীর , সম্মানজনক
- موقر
- واقرٌ , جادٌ , محترمٌ
- موقر
- باعزت , سنجیدہ , معزز
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بزنگاه، هنگام
چندگاهه، گذرا، زودگذر
هنایا، هناینده، کارگر، کارایی، کارساز
گرانسنگ تر سنگین تر آهسته تر
وقار نمودن، بردبار شدن
یقین دارنده، یقین کننده
قیر اندود شده، گرد بریده شده
محل وقوف، جای ایستادن، ایستگاه
خوار شده، کوچک، خرد، کوتاه و پست
افروزنده، روشن کننده، درخشنده، درخشان