جدول جو
جدول جو

معنی موعظه - جستجوی لغت در جدول جو

موعظه
پند و اندرز دادن، به ویژه از جانب واعظ
تصویری از موعظه
تصویر موعظه
فرهنگ فارسی عمید
موعظه
(مَ عِ ظَ)
موعظه. پند و نصیحت و آنچه را شخص از پند و نصیحت و وعد و وعید بیان می کند. (ناظم الاطباء) : موعظه های شافی در سلک عبارت کشیده است. (گلستان). و رجوع به موعظت و موعظه شود.
- موعظه فرمودن، پند دادن. نصیحت کردن. اندرز گفتن: اینان را نصیحتی گوی و موعظه فرمای. (گلستان).
- موعظه کردن، پند دادن و نصیحت کردن و وعظکردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
موعظه
پند و اندرز
تصویری از موعظه
تصویر موعظه
فرهنگ لغت هوشیار
موعظه
((مُ عِ ظِ))
پند، نصیحت
تصویری از موعظه
تصویر موعظه
فرهنگ فارسی معین
موعظه
چاشش
تصویری از موعظه
تصویر موعظه
فرهنگ واژه فارسی سره
موعظه
اندرز، پند، تذکیر، خطابه، نصیحت، وعظ، موعظت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ لَعْ عَ ظَ)
دختر فربه دراز تن دار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دختر فربه دراز جسیم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ عِ لَ)
جمع واژۀ وعل به معنی بز کوهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به وعل شود، مؤنث وعل، یعنی بز کوهی ماده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ)
موعظه. موعظه. اندرز گفتن. (یادداشت مؤلف). پند دادن. (غیاث) (دهار)،
{{اسم}} پند. اندرز. نصیحت. موعظه. موعظه. وعظ. عظه. ذکر آنچه انسان را به توبه و تزکیۀ نفس بدارد. (از یادداشت مؤلف) : اگر از این معنی نوشتن گیرم سخت دراز شود و این موعظت بسنده است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 238). هرگز... موعظت ناصحان در گوش نگذاری. (کلیله و دمنه). زاغ بر وجه موعظت نزدیک مار آمد. (کلیله و دمنه). موعظت او (زاغ) مفید نیامد. (کلیله و دمنه).
- موعظت نمودن، پند دادن. نصیحت کردن. اندرز دادن. (یادداشت مؤلف) :
بار دگر نیز بگردد فلک
موعظتی نیز نماید دگر.
ابوالمظفر مکی پنجهیری
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نوید دادن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مَ عَ)
آغاز جوانی و اول آن: موعهالشباب. (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(وَظَ)
سخن واعظ. ج، وعظات. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موعظت
تصویر موعظت
وعظ، پند اندرز، جمع مواعظ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
للوعظ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
Preach
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
prêcher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
vaaz vermek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
تبلیغ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
ประกาศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
לנאום
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
宣教する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
설교하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
উপদেশ দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
berkhotbah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
głosić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
उपदेश देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
predicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
predicar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
predigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
проповедовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موعظه کردن
تصویر موعظه کردن
проповідувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی