- موضوع
- باره، پرسمان، زمینه، نهشته، جستار
معنی موضوع - جستجوی لغت در جدول جو
- موضوع
- مطلبی که دربارۀ آن بحث می شود، سوژه، گذارده شده، نهاده شده، ساخته شده
- موضوع
- وضع، موضع نهادن، بنهادن، مطلبی که درباره آن بحث میشود
- موضوع ((مُ))
- نهاده شده، وضع شده، امر مورد بحث، چیزی که درباره آن بحث کنند، جمع موضوعات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست مایه ای
موضوعی در فارسی چیشیک نهاده ای منسوب به موضوع، آنچه که موضوعیت دارد
موضوعه در فارسی مونث موضوع نهاده مونث موضوع: (قوانین موضوعه)، جمع موضوعات. یا اصول موضوعه. اصطلاحی است در علوم ریاضی و آن چنانست که قاعده صحیح را فرض کنند و مسایل آن علم را بر قاعده مزبور بنا کنند همچون اصول موضوعه اقلیدس
Subject, Topical
subjetivo, tópico
subjektiv, thematisch
subiektywny, tematyczny
субъективный , тематический
суб'єктивний , тематичний
subjectief, thematisch
subjetivo, tópico
subjectif, topique
soggettivo, tematico
वस्तुनिष्ठ , सामयिक
subyektif, topikal
konulu, konuya özgü
주관적인 , 주제의
סובייקטיבי , נושאי
主观的 , 主题的
主観的な , トピカル
wa kisomi, ya mada
เชิงวัตถุ , เกี่ยวกับหัวข้อ
বিষয়ভিত্তিক , বিষয়ের
موضوعيٌّ
موضوعی , موضوعی
آرامش یاب، آسایشجوی: اسپ، گرانسنگ
جایگاه
محل قرار گرفتن چیزی
جای نهادن چیزی، نهادگاه
Stance