جدول جو
جدول جو

معنی موسک - جستجوی لغت در جدول جو

موسک
دهی است از دهستان مرکزی بخش مریوان شهرستان سنندج واقع در 2 هزارگزی شمال خاوری سنندج با 100 تن جمعیت. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. سرباز خانه پادگان مریوان در اراضی این ده بنا گردیده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
موسک
گیاهی است از تیره نعناعیان که در نواحی معتدل میروید، کبیکج
تصویری از موسک
تصویر موسک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسی
تصویر موسی
(پسرانه)
از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موسه
تصویر موسه
زنبور، حشرۀ کوچکی از راستۀ نازک بالان، چهار بال نازک و نیش زهرآلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسس
تصویر موسس
تاسیس کننده، بنیان گذار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسم
تصویر موسم
وقت و زمان چیزی، هنگام رسیدن چیزی، وقت اجتماع مردم برای حج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوسک
تصویر کوسک
باقلا، دانه ای خوراکی و کمی بزرگ تر از لوبیا که درون غلاف سبزی جا دارد، کالوسک، باقلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جوسک
تصویر جوسک
تکمه لباس، وسیله ای کوچک از جنسی سخت که برای بستن شکاف جامه یا تزیین آن به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موشک
تصویر موشک
مصغر موش، موش کوچک، از آلات آتش بازی، در امور نظامی از آلات جنگ که دارای مواد منفجره است و در جنگ ها به کار می رود، دستگاهی که به فضا پرتاب می شود
موشک کور: در علم زیست شناسی موش کور، برای مثال نور گیتی فروز چشمۀ هور / زشت باشد به چشم موشک کور (سعدی - ۱۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممسک
تصویر ممسک
امساک کننده، بخیل، خسیس، چنگ در زننده،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسخ
تصویر موسخ
چرکین، ریمناک، چرک آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طوسک
تصویر طوسک
دیفساقوس، گیاهی خاردار، برگ هایش شبیه برگ کاهو و چسبیده به ساق. در میان برگ و ساق آن کرم های ریز سفید تولید می شود. خس الکلاب، مشطالراعی، طوسک، دینساقوس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسی
تصویر موسی
تیغ سرتراشی، استره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نموسک
تصویر نموسک
تیهو، پرنده ای شبیه کبک اما کوچک تر از آن با گوشتی لذیذ و پرهای خاکستری مایل به زرد و خال های سیاه رنگ در زیر سینه
شوشک، شارشک، شاشنگ، شیشو، شیشیک، شاشک، طیهوج، فرفور، نموشک، سرخ بال
فرهنگ فارسی عمید
(نَ سَ)
تیهو. (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج). مرغی است از دراج کوچکتر که آن را تیهو گویند. نموشک. (از جهانگیری). غواصه، و آن مرغی است که پیوسته بلکه می خورد. (یادداشت مؤلف) (از مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
یکی از آلات آتشبازی که دارای مواد منفجره میباشد و در جنگها بکار میرود، موش کوچک، یا موش پران، موش خرما، موش کور، خفاش شب پره: (نور گیتی فروز چشمه هور زشت باشد بچشم موشک کور. (سعدی)، خلد، آلتی است برای آتش بازی که بشکل موش سازند و بجای دم آن چوب باریک بلندی بدان متصل سازند و آنرا آتش زده ببالا پرتاب کنند: (... صد هزار چراغ بر ریسمانها تعبیه کنند و موشکها بر اطراف آن بندند بر وجهی که چون یک چراغ بر افروزند موشک بر آن ریسمانها دویده بهر چراغ که رسد روشن سازد.) (حبیب السیر چاپ اول خاتمه ص 43)، آلتی جهنده که بفضا پرتاب شود. موشک مجهز بموتور جت و دارای همه گونه وسیله لازم برای پیشروی است. قوه انفجاری که بر اثر احتراق بنزین در انتهای موشک پدید میظید قدرت جهشی در آن بوجود می آورد که موشک را بجلو می راند. موشک دارای دو یا سه طبقه است و هنگامی که موشک خود را بمدار زمین میرساند قسمتهای اضافی آن که مخزن گاز و نیرو هستند و قوه محرکه موشک را تشکیل میدهند جدا میشوند و بزمین می افتند و فقط اطاقک موشک - که حامل سرنشین و تجهیزات فنی و وسایل لازم است - در مدار زمین قرار میگیرد و بموجب قوانین اجرام سماوی بحرکت خود ادامه میدهد. موشک دارای فرمانهای دستی است و فضانوردان با کمک این فرمانها موشک را هدایت میکنند. موشک دارای فلز مرکبی است که قدرت مقاومت شگفت انگیز دارد و اشعه خورشید و عوامل جوی نمیتوانند روی آن اثر بگذارد. پیش از آنکه فضانورد بخواهد فرود آید باید سفینه فضایی یک دور کامل روی خود بزند تا پشت فضانورد در جهت حرکت قرار گیرد و او بتواند با کاهش شتاب مقاومت کند. در این هنگام فضانورد دستگاههای ترمز کننده را بحرکت در می آورد و از سرعت سفینه میکاهد و وقتی که اطاقک فضانورد در هشت کیلومتری زمین است دستگاههای ترمز کننده دائم از سرعت اطاقک میکاهد و سرانجام فضانورد با چتر نجات فرود می آید. موشکهای فضایی مجهز بیک دستگاه تهیه هوا هستند. این دستگاه نه فقط دایما هوای تازه تهیه میکند بلکه درجه نسبی هوا را نیز حفظ مینماید و درجه حرارت را همواره 20 درجه سانتیگراد نگه میدارد. دو دوربین تلویزیون موشک همیشه مراقب وضع فضانورد است و تصاویر او را بزمین میفرستند. دستگاه تلفن برای مکالمه با زمین ذخیره غذا و دستگاههای مختلف خبر گیری و فیلم برداری و ضبط صدا نیز در موشکها تعبیه میشود یا موشک پران. سنجاب
فرهنگ لغت هوشیار
توانگر وستیده گسترده وسعت داده شده، وسیع.} ، بعضی عروضیان متکلف بجای فع سببی بر فاعلاتن افزایند و آنرا توسیع خوانند چنانکه فاعلاتن را فاعلییاتن کنند و آنرا موسع خوانند و الحق این تصرفی فاسد و استادیی جاهلانه است) (المعجم. مد. چا. 39، 8: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسط
تصویر موسط
میانسرای
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بنیاد چیزی را بر پا مینهد و بنا میکند، پایه کذار، بنانهاده، بنیانگذار آنکه با خود حرف میزند و زمزمه میکند، وسواسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسر
تصویر موسر
فراخ روزی، توانگر، میانه حال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسخ
تصویر موسخ
چرکین آهیت چرکین چرک آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسم
تصویر موسم
هنگام هر چیزی، گه گاه، هنگام، وقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسه
تصویر موسه
زنبور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسی
تصویر موسی
استره تیغ آرایشگر تیغ سلمانی استره
فرهنگ لغت هوشیار
چنگ در زننده، باز دارنده، ژکور مشک آمیز امساک کننده بخیل، چنگ در زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منسک
تصویر منسک
روش نیایش جای قربانی کردن، جای عبادت، طریقه عبادت، جمع مناسک
فرهنگ لغت هوشیار
مگس کوچک، آنچه شبیه مگس باشد، گوی کوچکی که در آخر لوله تفنگ و مسلسل (سبک و سنگین) نصب شده و تیر انداز بهنگام نشانه گیری خط بصر خود را با راس آن و زیر هدف میزان کند
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که چهره خود را بدان بپوشاند، نقاب، صورت مستعار که بر روی نهند جهت بازی و مسخرگی نگاهدارنده فرانسوی روپوشه روبند، سر و ریخت نگاهدارنده. آنچه که چهره خود را بدان بپوشانند نقاب، (مخصوصا) صورتک عجیب و غریب که برای تغییر شکل یا مخفی کردن قیافه حقیقی بچهره زنند و در جشنها بدان صورت خود را ظاهر سازند، نقابی فلزی و مشبک که شمشیربازان برای حفاظت بچهره خود زنند، نقابی که غواصان بر صورت خودنصب کنند و آن بلوله اکسیژن یا لوله هوا اتصال دارد تابوسیله آن تنفس کنند
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی توسک از گیاهان دارویی گیاهی است از تیره دیبساغوس ها جزو رده دو لپه ییهای پیوسته گلبرگ که گونه ای از آن در نواحی مختلف ایران سانتیمتر 80 تا 5، 1 متر می رسد این گیاه دارای برگهای دندانه یی می باشد که دو به دو مقابل هم قرار گرفته اند گلهایش بنفش یا سفیدند. از جوشانده برگها و گلهای این گیاه در تداوی به عنوان معرق و اشتها آور و مدر استفاده می کنند توسک لحیانی جرامعه مشط الراعی چوپان دراقی دنساقوس حسن الکلب شوک الذراجین
فرهنگ لغت هوشیار
حشره ای است سیاه یا سرخ و پردار که در جاهای نمناک پیدا میشود حشره ایست از راسته قاب بالان که بدنی کشیده و قهوه یی دارد و بالهایش نیز همرنگ بدن میباشد. دو بال جلو این جانور ضخیم و مانند دو قاب روی بالهای نازک عقب را می پوشاند. قطعات دهنی وی از نوع جونده است. سوسک بیشتر شبها از لانه خارج شده از خرده ریز غذا ها تغذیه میکند و چون حامل نطفه میکربهای مختلف است جانوری موذی و خطرناک است سپیرک سپیرو. یا سوسک طلایی. حشره ایست از راسته قاب بالان که در حدود 25 گونه از آن شناخته شده حشره ایست سنگین و کندرو برنگ طلایی مایل به قرمز شکمش مایل به سفیدی است و در انتهای شکمش نوع آلت نوک تیزی جهت حفر زمین قرار دارد. نوزاد این حشره و همچنین حشره بالغ علفخوارند و بیشتر به مزارع چغندر و چغندر قند حمله میکنند زنبور طلایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوسک
تصویر جوسک
تکمه، گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نموسک
تصویر نموسک
تیهو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومک
تصویر مومک
ماهی مومک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسس
تصویر موسس
بنیانگزار، بنیانگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موسم
تصویر موسم
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره