جدول جو
جدول جو

معنی موردین - جستجوی لغت در جدول جو

موردین
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع در 65 هزارگزی شمال سعیدآباد با 100 تن جمعیت، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وردین
تصویر وردین
(پسرانه)
گلهای بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مورفین
تصویر مورفین
آلکالوییدی با طعم تلخ، به شکل کریستال های استوانه ای و بی رنگ که از تریاک استخراج می شود و در پزشکی به عنوان مسکن و خواب آور به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوردین
تصویر گوردین
جامۀ پشمین ضخیم، گلیم، پلاس، کوردین، کوردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوردین
تصویر کوردین
جامۀ پشمین ضخیم، گلیم، پلاس، کوردی، گوردین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فوردین
تصویر فوردین
فروردین، ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت، ماه اول بهار، روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی
فرهنگ فارسی عمید
(گُرْ یَ)
نام سه تن از امپراتوران روم: 1- گوردی یان نخست که در سال 238 میلادی دو ماه سلطنت کرد. 2- پسرش گوردی یان دوم که در همین سال پادشاهی کرد. 3- گوردی یان سوم (پرهیزگار) که نوۀ گوردی یان اول بوده و از سال 238 تا 244 میلادی پادشاهی کرد
لغت نامه دهخدا
(فَ / فُو رَ)
فروردین. (یادداشت مؤلف) :
همان تا بیاید مه فوردین
که بفزاید اندر جهان هور دین.
فردوسی.
رجوع به فروردین شود
لغت نامه دهخدا
به معنی کوردی باشد که جامۀ پشمین است، (برهان) (آنندراج ذیل کوردی)، جامۀ پشمین، کوردی، گوردین، گوردی، (فرهنگ فارسی معین)، جامۀ پشمین درشت، جامۀ نمدین، رشیدی گوردین ضبطکرده، (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
کبر کردندی همه بر کتفشان نی کوردین
صدر جستندی همه در پایشان نی چاچله،
مسعودسعد،
حاجت گفتار نیست زآنکه شناسد همه
سندس خضر از پلاس، عبقری از کوردین،
خاقانی (از فرهنگ رشیدی)،
کتان رنگین نیکو سیصد لت، کوردینهای زرین ... سیصد، (تاریخ طبرستان ابن اسفندیار)، انواع طرایف کتانی و پنبه و صوف و کوردینها بر اصناف مختلف ... (تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، از فرهنگ فارسی معین)،
ز برف، پشت زمین را حواصل است لباس
ز ابر، سفت هوا جامه کوردین دارد،
کمال الدین اسماعیل (از آنندراج)،
و رجوع به کوردی شود، گلیم و پلاس را نیز گویند، (برهان)، گلیم، (فرهنگ فارسی معین)، گلیم، کسا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
گلیم و پلاس، جامۀ پشمین، (برهان)، جامه ای است از پشم تا کمر مانند کپنک، فقرا و درویشان پوشند، (انجمن آرا) (آنندراج)، صحیح کوردین است، رجوع به کوردین شود
لغت نامه دهخدا
(گُرْ یِ)
نام باستانی ناحیۀ کوهستانی میان کردستان و دریاچۀ وان
لغت نامه دهخدا
(رَ)
یاقوت در وصف آن نویسد: قلعۀ مشهوری است بر قلۀ کوه جزیره مشرف بردنیسر و دارا و نصیبین و پیش آن ربض بزرگی است که در آن بازارها و مدرسه ها و کاروانسرهاست و خانه هایش مانند پلکانهاست که هر خانه مشرف بر خانه زیرین است. (از معجم البلدان). نام شهری است میان سنجار و بغداد و قلعۀ آن شهباد نام دارد و جامه های مرغز ماردینی منسوب بدین شهر است. (از سفرنامۀ ابن بطوطه). این شهر از شهرهای کردستان و در دامنۀ جنوبی قراجه داغ واقع است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نه ز هند و نه ز روم و نه ز چین
نه زشام و نه عراق و ماردین.
مولوی.
و رجوع به حبیب السیرچ خیام ج 2 صص 491- 550 شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَحْ حِ)
الموحدین. سلسلۀ سلاطینی که در افریقا و اسپانیا سلطنت داشتند. (یادداشت لغت نامه). فرقه ای از مسلمین در شمال افریقا که به عنوان اعتراض بر عقاید مسلمین مشبهی و مجسمی قیام کردند و بر خلاف ایشان به نفی تشبیه و تجسیم در باب ذات باری تعالی عقیده داشتند. پیشوای این فرقه ابوعبدالله محمد بن تومرت بود از قبیلۀ مسموده که مردم را به توحید می خواند و پیروانش او را مهدی منتظر می دانستند. او در سال 522 هجری قمری درگذشت و ریاست فرقۀ او به جانشین و برادرش عبدالمؤمن رسید (سال 524) و او در سال 534 دست به تسخیر ممالک زد. در سال 538 سپاه المرابطین را مغلوب ساخت و بلاد وهران و تلمسان فاس و سبته و سالی را گرفت و در سال 541 مراکش را تسخیر و سلسلۀ امرای مرابطی را برانداخت و در سال 540 با اعزام سپاهی به اسپانیا همه سرزمینهای مسلمان نشین آنجا را گرفت. و در سال 547 سلسلۀ بنی حماد را در الجزایر منقرض کرد و در سال 553 تونس را گرفت و طرابلس را ضمیمۀقلمرو خود ساخت. و بدین ترتیب همه کشورهای ساحلی شمال افریقا از مصر تا اقیانوس اطلس را به زیر فرمان و تصرف خود درآورد. جانشینان او لیاقت او را نداشتندو دولت اسپانیا در سال 632 هجری قمری آنها را شکست داد و بعد مسلمین را از همه شبه جزیره خارج ساخت. و در سال 667 هجری قمری قبیلۀ بنی مرین آنها را در مراکش منقرض کردند و بر شهر مراکش استیلا یافتند. تسلط موحدین بر شمال افریقا و حکومت آنان از سال 524 تا 667 هجری قمری ادامه یافت و جمعاً سیزده تن از این سلسله حکومت راندند. (از ترجمه طبقات سلاطین اسلام صص 39- 41). و نیز رجوع به معجم الانساب و الاسرات زامباور شود
لغت نامه دهخدا
(زَ وَ)
ماه اول بهار که آغاز سال ایرانیان است و فروردین نیز گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ)
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند واقع در 41 هزارگزی خاور بیرجند با 2124 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گلاشکرد بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 65 هزارگزی شمال باختری کهنوج با 250 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(وَ زَ)
دهی است از دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر، در 11500گزی باختر ورزقان و 3000 گزی شوسۀ تبریز به اهر. دارای 829 تن سکنه است. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَلْ لَ)
مولدون. شاعران پس از مخضرمین و پیش از محدثین. شاعران عرب که در اسلام متولد شدند نه در دورۀ جاهلی و از معاریف آنانند: فرزدق، جریر، اخطل، قطامی، کمیت بن زید الاسدی، مساوربن هند، عدی بن رقاع، کثیر، عزه، عمر بن ابی ربیعه، راعی، ابن مقبل، ابن مفرغ، لیلی الاخیلیه و غیرهم. و تقسیم کنند شعرای عرب را از حیث زمان بدین ترتیب: شعرای جاهلیت، شعرای مخضرمین، شعرای مولدین و شعرای محدثین. جاهلیین شعرای پیش از ظهور اسلام باشند که درک زمان مسلمانی نکرده اند. مخضرمین آنانند که به جاهلیت زاده اند و در دورۀ اسلام درگذشته اند. و مولدین آنانند که در اوایل دورۀ اسلام زاده اند. و محدثین زماناً پس از مولدین باشند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
منسوب به مورد، به رنگ مورد، سبز همچون مورد، (از یادداشت مؤلف)، و رجوع به مورد شود:
برک را از کلاه موردی همواره سرسبزی است
میان بند کتان دارد ز صوف سبزه فیروزی،
نظام قاری
لغت نامه دهخدا
(خُ وَ)
دهی است جزء دهستان برغان ولیان بخش کرج شهرستان تهران، شمال راه شوسۀ کرج به قزوین. این ده در کوهستان واقع شده با آب و هوای سردسیری و 693 تن سکنه. آب آن از قنات و رود خانه ولیان و محصول آن غلات و بنشن و صیفی و انگور و عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری و از صنایع دستی کرباسبافی و گیوه چینی. یک باب دبستان دارد و بدانجا امامزاده ای است. راه مالرو و از طریق قلعه چندار می توان ماشین برد. قلعۀ ازنق جزء این ده می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مویدین
تصویر مویدین
جمع موید. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موجدین
تصویر موجدین
جمع موجد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موحدین
تصویر موحدین
جمع موحد، یکی دانان، یکتا پرستان
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی از مورخین تازی، جمع مورخ، کارنامه نویسان باسیرگان جمع مورخ در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات نکنند) : (چنانچه تفصیل این حالات در کتب متعدده مرقوم قلم مورخین بلاغت آیین گردیده) (فصلی از جامع مفیدی مقتبس از رساله صنع الله نعمت اللهی. مجموعه در شرح احوال شاه نعمت الله چاپ اوبن 215)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مولد، زادگان برساختگان تازی پروردان تازی گشتگان نو واژگان، جمع مولد، آپوراکان زایاکان پدیدارندگان یاخته های زایا جمع مولد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مفرد، تک ها ایوک ها ساده ها جمع مفرد در حالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجردین
تصویر مجردین
جمع مجرد، یالغوزان لغندران
فرهنگ لغت هوشیار
گلیم و پلاس، جامه ایست پشمین مانند کپنک که فقیران و درویشان پوشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوردین
تصویر کوردین
پلاس، ضخیم، گلیم
فرهنگ لغت هوشیار
ماه اول سال شمسی و آن مدت توقف آفتابست در برج حمل و مدت آن را اکنون 31 روز گیرند، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی (فروردین روز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوردین
تصویر کوردین
((دِ))
جامه پشمین، گلیم، پلاس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فوردین
تصویر فوردین
((فَ وَ))
اولین ماه از هر سال شمسی که خورشید در حرکت ظاهری خود در برج حمل (برّه) قرار می گیرد، نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی، فرودین، فوردین، فروردین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوردین
تصویر گوردین
گلیم و پلاس، جامه ای پشمین مانند کپنک که فقیران و درویشان پوشند
فرهنگ فارسی معین
از تپه های تاریخی نزدیک دهکده ی ولاشد بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
سنگ های گرد کوچکی که در بازی مورچین مورد استفاده قرار می
فرهنگ گویش مازندرانی