- مورددانه (نَ / نِ)
موردانه. تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). حب الاّس. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به موردانه شود
معنی مورددانه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نوعی حشره با آرواره های قوی که به صورت اجتماعی زندگی کرده و از چوب تغذیه می کند
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، لبنگ، دیوک، ارضه
چوب خوٰارک، تافشک، رشمیز، رونجو، ریونجو، لبنگ، دیوک، ارضه
(نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
مورددانه. تخم نوعی از مازریون را گویند. (ناظم الاطباء). کرم دانه. (یادداشت مؤلف). حب آلاس. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). تخم نوعی از مازریون است که آن را کرم دانه هم می گویند. (آنندراج) (برهان). و رجوع به مورددانه شود
(نَ)
لغت نامه دهخدا
تلفظ ترکی گردی ین. نام ناحیۀ کوهستانی میان کردستان و دریاچۀ وان. رجوع به گوردی ین و قاموس الاعلام ترکی شود
(مُ ءَدْ دَ نَ / نِ)
لغت نامه دهخدا
به طور ادب و خوشرویی و باملاطفت. (ناظم الاطباء). همراه با ادب و تربیت و نزاکت: درخواست او را مؤدبانه رد کرد، به من جواب مؤدبانه داد
(رِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طارم بالا بخش سیردان شهرستان زنجان واقع در 44 هزارگزی شمال باختری زنجان با375 تن سکنه. آب آن از رود خانه چال و راه آن مالروو صعب العبور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
با ادب ادبمندانه با ادب از روی ادب و تربیت: مودبانه پیش رفت وسلام گفت. بطور ادب و خوشروئی و با ملاطفت
زنگاری که آهن و فولاد را ضایع میکند بطوریکه از صیقل کردن برطرف نشود، حشره ای مانند مورچه که خوراک آن چوب است
((نِ))
فرهنگ فارسی معین
حشره ای است از راسته آرکیپترها که نزدیک به راسته رگ بالان است. موریانه حشره ای است اجتماعی
قید متجددمابانه، روشنفکرانه، نوگرایانه
متضاد: متحجرانه
متضاد: متحجرانه
