جدول جو
جدول جو

معنی مودی - جستجوی لغت در جدول جو

مودی
ادا کننده، پرداخت کننده
تصویری از مودی
تصویر مودی
فرهنگ فارسی عمید
مودی
هلاک شونده، (منتهی الارب، از مادۀ ودی) (آنندراج)، فوت شونده و هلاک شونده، (ناظم الاطباء)، مود
لغت نامه دهخدا
مودی(مُ وَدْ دی)
ظاهراً ترکی است، لترمه. نانی آب بسیار در آن مانده. نانی که آب بسیار دارد. نانی که برشته نشده باشد. نانی که خوب نپخته باشد. نانی که خمیرش ور نیامده باشد. نانی سخت سطبرو ناپخته، حریره یا آشی آب آن بشده
لغت نامه دهخدا
مودی
دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع در 24 هزارگزی شمال باختری دیواندره با 130 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
مودی
پرداخته، چم (مفهوم) درونه پردازنده تادیه شده پرداخته، مفاد مفهوم: بموجب مودای: قل سیرو افی الارض... مراحل تجارت و اکتساب پیموده... تادیه کننده پردازنده: به مودیان اخطار شد هر چه زودتر مالیات معوقه را بپردازند. . ادا کننده و گزارنده و پردازنده حق کسی را، خراج گذار، وام دار
فرهنگ لغت هوشیار
مودی
پرداخت کننده، تادیه کننده
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مودی
مدعی، ادعا کننده، رقیب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
آنچه منسوب به توران باشد چنانکه در ترجمه ساسان پنجم به بهرام چوبینه پیام داده که تا به توران نروی و به تمودی دشنه کشته نشوی هوای پادشاهی ایران از سر بدر نخواهی کرد. (انجمن آرا). این کلمه هم مانند مادۀ قبل از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
منسوب به عمود. مقابل افقی. (از فرهنگ فارسی معین).
- ستون عمودی، ستونی که از بالا به پایین محسوب شود. در مقابل ستون افقی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
نسبت است به قموده. (تاج العروس). رجوع به قموده شود
لغت نامه دهخدا
راستایی منسوب به عمود مقابل افقی یا ستون عمود. ستونی که از بالا به پایین محسوب شود مقابل ستون افقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
ستونی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
رأسيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
Perpendicular, Vertical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
perpendiculaire, vertical
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
wima
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
ตั้งฉาก , แนวตั้ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
عمودی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
수직 , উল্লম্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
عمودی , عمودی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
垂直の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
लंबवत , ऊर्ध्वाधर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
垂直的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
אנכי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
수직의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
tegak lurus, vertikal
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
loodrecht, verticaal
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
perpendicular, vertical
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
perpendicular, vertical
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
prostopadły, pionowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
перпендикулярний , вертикальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
senkrecht, vertikal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
перпендикулярный , вертикальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عمودی
تصویر عمودی
perpendicolare, verticale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی