جدول جو
جدول جو

معنی مودار - جستجوی لغت در جدول جو

مودار
دارنده مو، آنچه دارای خط باشد، دارای ترک
تصویری از مودار
تصویر مودار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نمودار
تصویر نمودار
دیاگرام، چارت، شاخص، طرح
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمودار
تصویر نمودار
ظاهر، نمایان، آشکار، مانند، نظیر، نشان، علامت، در ریاضیات خطی که میزان بالا وپایین رفتن تعداد یا مقدار محصولات یا درآمدها و چیزهای دیگر را نشان می دهد. برای ترسیم این خط جدول شطرنج مانندی بر صفحۀ کاغذ رسم و میزان تغییر مقدار را با پایین بردن یا بالا بردن آن خط نشان می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمودار
تصویر نمودار
مشهود، نمایان، پدیدار، تابان، ظاهر، آشکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمودار
تصویر نمودار
((نُ یا نَ))
پدیدار، هویدا، جدولی که مقدار صعود و نزول چیزی را نشان دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مردار
تصویر مردار
جسد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقدار
تصویر مقدار
اندازه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سودار
تصویر سودار
ارفاقی
فرهنگ واژه فارسی سره
دارنده بو آنچه که دارای رایحه باشد، سخن کنایه آمیز که دارای معنیی غیر معنی ظاهر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چودار
تصویر چودار
چاودار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تودار
تصویر تودار
رازدار، کسی که افکار خود را پوشیده دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدار
تصویر مقدار
اندازه، پاره ای از چیزی، آنچه به وسیلۀ آن قدر و اندازۀ چیزی به دست آید از شماره، پیمانه و جز آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بودار
تصویر بودار
چیزی که دارای بو باشد، دارندۀ بو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مردار
تصویر مردار
لاشۀ حیوان مرده که ذبح نشده باشد، پلید، کثیف، لاشه، لاش، لش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تودار
تصویر تودار
کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه دارد و به کسی اظهار نکند، رازدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخدار
تصویر مخدار
افچه هراسه مترسک
فرهنگ لغت هوشیار
لاشه مرده، جسد حیوانی که ذبح نشده و مرده است و در شرع اسلام نجس است وخوردنش جایز نیست، لش، جیفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدار
تصویر مقدار
اندازه، اندازه چیزی، قدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مو دار
تصویر مو دار
هندی استبرک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بودار
تصویر بودار
سخنی که در آن کنایه و منظوری غیر از ظاهر سخن، نهفته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مردار
تصویر مردار
((مُ))
لاشه، نجس، پلید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقدار
تصویر مقدار
((مِ))
اندازه، پاره ای از چیزی، جمع مقادیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقدار
تصویر مقدار
Magnitude
دیکشنری فارسی به انگلیسی