جدول جو
جدول جو

معنی موتود - جستجوی لغت در جدول جو

موتود
(مَ)
نعت مفعولی از ’وتد’ و ’تده’. میخ کوفته شده. رجوع به وتد و رجوع به تده شود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مولود
تصویر مولود
(دخترانه)
آنکه به دنیا آمده، زاده شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موعود
تصویر موعود
وعده داده شده
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی که با تبدیل انرژی الکتریکی یا انرژی حاصل از سوخت به انرژی مکانیکی باعث انجام کار در ماشین ها می شود، آنچه باعث ایجاد حرکت شود، محرک، موتورسیکلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولود
تصویر مولود
زاییده شده، فرزند، کنایه از نتیجه، تولد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موجود
تصویر موجود
به وجود آمده، هست شده، آفریده شده، وجوددارنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موقود
تصویر موقود
آتش افروخته افروخته افروخته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موعود
تصویر موعود
وعده کرده شده، تقدیر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مودود
تصویر مودود
دوست داشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موجود
تصویر موجود
هست، مقابل نیست و معدوم
فرهنگ لغت هوشیار
دستگاهی با ساختمان خاص که مولد نیرو و بکار اندازنده ماشین و اتومبیل و هواپیما و کشتی و غیره است، وسیله نقلیه، اتومبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مولود
تصویر مولود
متولد شده، بوجود آمده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موعود
تصویر موعود
((مُ))
وعده کرده شده، وعده داده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موجود
تصویر موجود
((مُ))
آفریده، هست شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موتور
تصویر موتور
((مُ تُ))
دستگاهی که سبب به کار انداختن و تولید ماشین می شود، دستگاهی که انواع انرژی را به انر ژی مکانیکی تبدیل می کند، موتورسیکلت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مولود
تصویر مولود
((مُ))
زاییده شده، جمع موالید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موقود
تصویر موقود
((مَ یا مُ))
افروخته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موجود
تصویر موجود
باشنده، هستار، هستنده، پدیده، هستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موعود
تصویر موعود
سررسید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مولود
تصویر مولود
فرزند، فرزاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موجود
تصویر موجود
Available, Existing, Stock
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موجود
تصویر موجود
disponible, existant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از موجود
تصویر موجود
tersedia, ada
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از موجود
تصویر موجود
উপলব্ধ , বিদ্যমান , বিদ্যমান
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از موجود
تصویر موجود
उपलब्ध , मौजूदा , मौजूद
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از موجود
تصویر موجود
disponibile, esistente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از موجود
تصویر موجود
beschikbaar, bestaand, aanwezig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از موجود
تصویر موجود
disponible, existente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از موجود
تصویر موجود
verfügbar, existierend, vorhanden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از موجود
تصویر موجود
доступний , існуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موجود
تصویر موجود
доступный , существующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موجود
تصویر موجود
dostępny, istniejący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موجود
تصویر موجود
disponível, existente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موجود
تصویر موجود
이용 가능한 , 존재하는
دیکشنری فارسی به کره ای