جدول جو
جدول جو

معنی موتلف - جستجوی لغت در جدول جو

موتلف
هنگام الفت گرفتن
تصویری از موتلف
تصویر موتلف
فرهنگ فارسی عمید
موتلف
یگاننده، یگانگاه یگانسته ساز وار محل اجتماع مجتمع: و اگرچ در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنک در متعارف ارواح بمعهد آفرینش رفتست و در سابق حال بموتلف جواهر فطرت افتاده دیگر چیزی نداریم... الفت گیرنده سازوار: از عشق گردون موتلف بی عشق اختر منخسف از عشق گشته دال الف بی عشق الف چون دالها. (دیوان کبیر 5: 1) مجتمع گشته و سازواری نموده
فرهنگ لغت هوشیار
موتلف
سازوار، متحد، متفق، هم پیمان، همراه، هم عهد
متضاد: متخاصم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موتیف
تصویر موتیف
موتیف (Motif) در فیلم به الگوها، تکرارها، یا عناصری اشاره دارد که به صورت مکرر در طول فیلم ظاهر می شوند و به شکلی یا دیگری به داستان، شخصیت ها، یا موضوعات فیلم ارتباط دارند. این عناصر ممکن است به صورت تصویری، صوتی، سمبلیک یا حتی موسیقیایی باشند و معمولاً به منظور افزودن عمق و تأثیر به داستان استفاده می شوند.
به عنوان مثال، موتیف می تواند شامل عناصری مانند:
1. تکرار موسیقی : یک ملودی خاص یا موسیقی متنی که در طول فیلم به صورت مکرر وارد می شود و احساسات و حالات مختلفی را به تصویر می کشد.
2. تکرار صحنه ها یا شوت ها : مثلاً صحنه ای از یک شخصیت که در طول فیلم مکرراً نمایش داده می شود و نشان دهندهٔ یک مسیر یا تحول در زندگی او است.
3. سمبل ها : عناصری مانند اشیاء، شکل ها یا نمادهایی که به صورت مکرر در صحنه ها ظاهر می شوند و معانی و نمادهای خاصی را نمایش می دهند.
4. رنگ ها : استفاده از رنگ های خاص یا تغییرات رنگ در طول فیلم که به داستان یا حالت شخصیت ها ارتباط دارند.
5. کلمات یا جملات کلیدی : تکرار کلمات یا جملات خاص که نقش مهمی در توسعه داستان یا تحول شخصیت ها ایفا می کنند.
موتیف ها به کمک تکرار و تمرکز بر روی این عناصر، به توسعه و تثبیت مفاهیم، ایده ها و تم های فیلم کمک می کنند و به تدریج به ابزاری برای تقویت واکاوی عمیق تر موضوعات فیلم تبدیل می شوند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
جورواجور، گوناگون، اختلاف کننده، ویژگی آنچه یا آنکه پیوسته می آید و می رود، برای مثال کاین سیل متّفق بکند روزی این درخت / واین باد مختلف بکشد روزی این چراغ (سعدی۲ - ۴۷۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موالف
تصویر موالف
الفت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
موتلفه در فارسی مونث موتلف یگانسته: ساز وار مونث موتلف. دایره موتلفه. یکی از دایره های عروضی. شامل هزج و رجز و رمل مثال از بحر هزج: مکن زین پس نگارینا بمن بر این جفا کاری مفاعلین مفاعلین مفاعیلن مفاعیلن از بحر رجز: زین پس نگارینا بمن بر این جفاکاری مکن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن از بحر رمل: پس نگارینا بمن بر این جفا کاری مکن زین فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن، جمع موتلفات. متحد و با هم سازگار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
اختلاف کننده، ناهموار، ناموافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغتلف
تصویر مغتلف
نیام یابنده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مالف، خوی انگیزان خوگیر خویگیر، همامنگ و نام گوشه ای از همایون درخنیای ایرانی الفت گیرنده انس گیرنده مقابل مجانب: ... و استرضا جوانب از موالف و مجانب واقارب و اباعد وموالی و معاند... باتمام رسانید، هماهنگ، نوایی است از موسیقی ایرانی گوشه ای از همایون. دوست و رفیق شونده، خوگرفته باو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
((مُ تَ لِ))
گوناگون، جورواجور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
درهم، گوناگون، ناهمسان، ناهمگون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
مختلفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
Different, Various
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
différent, divers
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
diferente, vários
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
다른 , 다양한
دیکشنری فارسی به کره ای
مختلف، متفاوت است، متفاوت، واگرا، متنوّع
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
مختلف
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
ต่าง , ต่างๆ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
tofauti, mbalimbali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
שׁוֹנֶה , שונה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
違う , 様々な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
不同的 , 各种的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
berbeda, berbagai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
farklı, çeşitli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
verschieden, verschiedene
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
বিভিন্ন , বিভিন্ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
अलग , विभिन्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
diverso, vari
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
diferente, varios
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
verschillend, verschillende
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
различный , различные
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
inny, różne
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مختلف
تصویر مختلف
різний , різні
دیکشنری فارسی به اوکراینی