موتیف (Motif) در فیلم به الگوها، تکرارها، یا عناصری اشاره دارد که به صورت مکرر در طول فیلم ظاهر می شوند و به شکلی یا دیگری به داستان، شخصیت ها، یا موضوعات فیلم ارتباط دارند. این عناصر ممکن است به صورت تصویری، صوتی، سمبلیک یا حتی موسیقیایی باشند و معمولاً به منظور افزودن عمق و تأثیر به داستان استفاده می شوند. به عنوان مثال، موتیف می تواند شامل عناصری مانند: 1. تکرار موسیقی : یک ملودی خاص یا موسیقی متنی که در طول فیلم به صورت مکرر وارد می شود و احساسات و حالات مختلفی را به تصویر می کشد. 2. تکرار صحنه ها یا شوت ها : مثلاً صحنه ای از یک شخصیت که در طول فیلم مکرراً نمایش داده می شود و نشان دهندهٔ یک مسیر یا تحول در زندگی او است. 3. سمبل ها : عناصری مانند اشیاء، شکل ها یا نمادهایی که به صورت مکرر در صحنه ها ظاهر می شوند و معانی و نمادهای خاصی را نمایش می دهند. 4. رنگ ها : استفاده از رنگ های خاص یا تغییرات رنگ در طول فیلم که به داستان یا حالت شخصیت ها ارتباط دارند. 5. کلمات یا جملات کلیدی : تکرار کلمات یا جملات خاص که نقش مهمی در توسعه داستان یا تحول شخصیت ها ایفا می کنند. موتیف ها به کمک تکرار و تمرکز بر روی این عناصر، به توسعه و تثبیت مفاهیم، ایده ها و تم های فیلم کمک می کنند و به تدریج به ابزاری برای تقویت واکاوی عمیق تر موضوعات فیلم تبدیل می شوند.
یگاننده، یگانگاه یگانسته ساز وار محل اجتماع مجتمع: و اگرچ در خدمت تو هیچ سابقه ای جز آنک در متعارف ارواح بمعهد آفرینش رفتست و در سابق حال بموتلف جواهر فطرت افتاده دیگر چیزی نداریم... الفت گیرنده سازوار: از عشق گردون موتلف بی عشق اختر منخسف از عشق گشته دال الف بی عشق الف چون دالها. (دیوان کبیر 5: 1) مجتمع گشته و سازواری نموده
جَمعِ واژۀ مَیِّت. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن جرجانی ص 97) (ناظم الاطباء) (السامی فی الاسامی). مردگان. (غیاث) (آنندراج) : احیای موتی کردی. (ابوالفتوح رازی). به قسطنطین برند ازنوک کلکم حنوط و غالیه موتی و احیا. خاقانی. - عملۀ موتی، کسانی که به کار مردگان اشتغال دارند. افرادی که به کفن و دفن و ترحیم و امور مربوط به اموات مشغولند. چون حفار، غسال، گورخوان، ملقن، قاری، تابوت کش و جز آنها. (از یادداشت مؤلف)