جدول جو
جدول جو

معنی موبایل - جستجوی لغت در جدول جو

موبایل((مُ))
تلفن همراه، سل فون، دستگاه تلفن قابل حمل بدون سیمی که با استفاده از امواج رادیویی، ارتباط تلفنی بین دو نقطه را برقرار سازد
تصویری از موبایل
تصویر موبایل
فرهنگ فارسی معین
موبایل
تلفن همراه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متزایل
تصویر متزایل
جداشونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
کسی که به چیزی مایل است، کج شونده، خمیده، مایل گشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متباین
تصویر متباین
جدا از یکدیگر، آنچه با دیگری دوری و تفاوت دارد، ضد یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موبیل
تصویر موبیل
فرانسوی جنباننده
فرهنگ لغت هوشیار
جدا شونده از یکدیگر، مخالف: دیگر طرایق مختلف و متباین که اکابر فضلا و بلغا را بود و اگر از هر یکی انموذجی باز نماییم با طالت انجامد. الفاظ بسیار که بر معانی بسیار دلالت کند هر لفظی بر معنیی دیگر بی اشتراک مانند: انسان و اسب: و گمان افتد که هر دو لفظ مترادفند و نباشد بلک متباین باشد مانند سیف و حسام چه سیف شمشیر باشد و حسام شمشیر بران. و اما قسم دوم که الفاظ بسیار بر معانی بسیار دلالت کند هر لفظی بر معنیی دیگر بی اشتراک آنرا اسما متباینه خواندند، دو عدد نا مساوی را گویند که نسبت بهم اصم باشند بطوری که نه با عدد ثالثی وفق داشته باشند و نه بزرگتر بر کوچکتر قابل بخش باشد مثل 10 و 7 بعبارت دیگر دو عدد نا مساوی را نسبت بیکدیگر متباین گویند وقتی که مقسوم علیه مشترک آنها واحد باشد یعنی جز واحد بعدد دیگری تقسیم پذیر نباشند درین صورت بزرگترین مقسوم علیه مشترک آنها همان واحد است مانند: 26 و 15 مقابل متداخل متوافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبالی
تصویر متبالی
آزما ینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
معاوضه کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متزایل
تصویر متزایل
جدا و علیحده، دور و متفرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
به اینطرف و آنطرف جنبنده
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به مولا (مولی)، قسمی از بهترین اقسام برنج که در گیلان بعمل آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متباین
تصویر متباین
((مُ تَ ی))
متمایز، جدا از یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متزایل
تصویر متزایل
((مُ تَ یِ))
جدا شونده، جدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متمایل
تصویر متمایل
کج شده و خمیده شده، آن چه که به چیزی میل کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
Reciprocal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
réciproque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
पारस्परिक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
ya kipekee
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
相互の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
相互的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
הדדי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
상호적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
karşılıklı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
timbal balik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
recíproco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
reciproco
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
recíproco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
wederzijds
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
взаємний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
взаимный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
wzajemny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
wechselseitig
دیکشنری فارسی به آلمانی
متحرّک، موبایل
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از متبادل
تصویر متبادل
ตอบแทน
دیکشنری فارسی به تایلندی