جدول جو
جدول جو

معنی مواقف - جستجوی لغت در جدول جو

مواقف
جمع موقف، استادنگاهان ایستگاه ها جمع موقف جایهای ایستادن ایستگاهها
فرهنگ لغت هوشیار
مواقف
موقف ها، محلهای وقوف، جاهای ایستادن، ایستگاه ها، جمع واژۀ موقف
تصویری از مواقف
تصویر مواقف
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مواقفه
تصویر مواقفه
مالی که برای پرداختن آن با هم قرارومدار می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موافق
تصویر موافق
هم داستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تواقف
تصویر تواقف
روبروی هم ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موافق
تصویر موافق
هم رای، همراه، سازگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
موقع ها، مهر و امضا شده ها، جمع واژۀ موقع
فرهنگ فارسی عمید
جمع مالف، خوی انگیزان خوگیر خویگیر، همامنگ و نام گوشه ای از همایون درخنیای ایرانی الفت گیرنده انس گیرنده مقابل مجانب: ... و استرضا جوانب از موالف و مجانب واقارب و اباعد وموالی و معاند... باتمام رسانید، هماهنگ، نوایی است از موسیقی ایرانی گوشه ای از همایون. دوست و رفیق شونده، خوگرفته باو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
جمع موقع، آوا مان اوا مان شد گاهان جمع موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقذ
تصویر مواقذ
جمع موقذ، زی اندام ها چون شتالنگ و زانو و آرنج و دوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقد
تصویر مواقد
جمع موقد، آتشدان آتشگاه ها جمع موقد
فرهنگ لغت هوشیار
همداتستان همداستان همدست ساز وار دمنان دمساز هم رای هم فکر، جمع موافقین، مناسب سازگار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
((مَ قِ))
جمع موقع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موافق
تصویر موافق
((مُ فِ))
سازگار، مطابق، هم رأی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موالف
تصویر موالف
الفت گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
одобрительный
دیکشنری فارسی به روسی
अनुमोदित
دیکشنری فارسی به هندی
অনুমোদনকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
อนุมัติ
دیکشنری فارسی به تایلندی