دهی است از دهستان بهمنشیر بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری خرمشهر و 3هزارگزی راه شوسۀ خرمشهر به آبادان دارای 500تن سکنه. آب آن از رود خانه بهمنشیر و راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بهمنشیر بخش مرکزی شهرستان خرمشهر، واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری خرمشهر و 3هزارگزی راه شوسۀ خرمشهر به آبادان دارای 500تن سکنه. آب آن از رود خانه بهمنشیر و راه در تابستان اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ماهیابه. ماهیاوه که نانخورش مردم لار است که ازماهی کوچک سازند و خورند. (برهان). نانخورشی که اکثر و اغلب مردم از ماهی ریزه ترتیب دهند: مدحت مهیوه گویم به ادای کچری و گر از جانب لارم امرا بنوازند. وگر از جانب لارم امرا بنوازند مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی. بسحاق اطعمه. زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار. بسحاق اطعمه (دیوان ص 14)
ماهیابه. ماهیاوه که نانخورش مردم لار است که ازماهی کوچک سازند و خورند. (برهان). نانخورشی که اکثر و اغلب مردم از ماهی ریزه ترتیب دهند: مدحت مهیوه گویم به ادای کچری و گر از جانب لارم امرا بنوازند. وگر از جانب لارم امرا بنوازند مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی. بسحاق اطعمه. زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار. بسحاق اطعمه (دیوان ص 14)
عیب ناک. (آنندراج). دارای عیب. معیب. (از اقرب الموارد). عیب ناک و عیب دار. (ناظم الاطباء). آهومند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : معیوب نیستی تو ولیکن ما بر تو نهیم عیب ز رعنایی. ناصرخسرو. که بی اشباع سخن در تقریر آن معیوب نماید. (کلیله و دمنه). این قطعه ای که تو برخواندی بس غث ورث و معیوب... بود. (مقامات حمیدی). ور خدا خواهد که پوشد عیب کس کم زند در عیب معیوبان نفس. مولوی. ، داغ دار و بدصورت و زشت، ننگ دار و بی آبرو و رسوا و بدنام و کیاده. (ناظم الاطباء)
عیب ناک. (آنندراج). دارای عیب. مَعیب. (از اقرب الموارد). عیب ناک و عیب دار. (ناظم الاطباء). آهومند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : معیوب نیستی تو ولیکن ما بر تو نهیم عیب ز رعنایی. ناصرخسرو. که بی اشباع سخن در تقریر آن معیوب نماید. (کلیله و دمنه). این قطعه ای که تو برخواندی بس غث ورث و معیوب... بود. (مقامات حمیدی). ور خدا خواهد که پوشد عیب کس کم زند در عیب معیوبان نفس. مولوی. ، داغ دار و بدصورت و زشت، ننگ دار و بی آبرو و رسوا و بدنام و کیاده. (ناظم الاطباء)