- مهین (دخترانه)
- ماه زیبا رو، مانند ماه
معنی مهین - جستجوی لغت در جدول جو
- مهین
- بزرگ، بزرگ تر، بزرگ ترین
- مهین
- خوار و سست، ضعیف، ذلیل، بیمقدار بزرگترین، اکبر، سالخورده تر، کبره
- مهین ((مِ))
- بزرگتر، بزرگترین
- مهین
- سست، ضعیف، خوار، زبون
- مهین ((مُ))
- خوار دارنده، اهانت کننده
- مهین ((مَ))
- منسوب به ماه، نامی است از نام های زنان
- مهین
- خوار، بی ارزش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مهین، حداکثر بیشینه مقابل کمینه حداقل: (کمینه طهر پانزده روزاست و مهینه آنچ بود که آنرا حدی نیست)
هشیوار
بازگو کننده
آراسته
آماده
نشان زد
خوب نیکو، برگزیده منتخب، بهترین، گزیده ترین
فلزیست که در طبیعت غالبا بشکل اکسید یا کربناتیا سولفور دو فر وجود دارد. آنها را در کوره میگدازند و از آنها آهن خالص بدست میاورند و آن جسمی است سخت و محکم وزن مخصوص آن 8، 7 و در 1530 درجه حرارت گداخته میشود. اهن در هر جا وجود دارد و یکی از مفیدترین عناصر است و با زغال اساس صنعت را تشکیل میدهد یا آهن پولاد. آهن نر ذکر مقابل نرم آهن. یا آهن تر. آهن جوهر دار آهن سبز. یا آهن چکش خور. آهنی که بوسیله چکش قابلیت کشش و تشکیل باشکال مختلف را داشته باشد، یا آهن نر. پولاد روهینا مقابل نرم آهن. یا آهن افسرده کوفتن، کاری بیهوده کردن آهن سرد کوفتن، یا آهن سرد کوفتن، یا مثل دیو از آهن گریختن، سخت از چیزی دوری جستن، یا عصر (دورهء) آهن سومین دوره زندگی صنعتی انسان از لحاظ تقسیمات دیرین شناسی. اکنون نیز انسان در همین دوره زیست میکند آخرین بخش از دوره فلزات. این دوره از زمان پیدایش آهن (یعنی تقریبا 900 ق. م) آغاز میگردد عصر حدید، شمشیر، مطلق سلاح آهنین از درع و جوشن و خود ورانین و جز آنها، زنجیر
چرب شده، ضعیف
زیرک باهوش
مرهون، گرو کرده شده
فراخ و گشادی
منسوب به شاه
گروگذاشته شده، مرهون
خوار شده، خوار وزار
هیجان آور، برانگیزنده