دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی شمال بیرجند کنار راه شوسۀ مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. کلاته زیر و مزرعه کربلائی تاجر جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان القورات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 18هزارگزی شمال بیرجند کنار راه شوسۀ مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. کلاته زیر و مزرعه کربلائی تاجر جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
یکی از شهرستانهای آذربایجان باختری، که از طرف شمال به دریاچۀ ارومیه و بخش نقده و از طرف جنوب به بخش بانه از شهرستان سقز و از طرف خاور به شهرستان میاندوآب و از طرف باختر به مرز عراق محدود می باشد. آب و هوای شهرستان مهاباد اولاً نسبت به پستی و بلندی و ثانیاً به علت جنگلی بودن متغیر است، بدین ترتیب که قسمتهای کوهستانی سردسیر و ییلاقی و قسمتهای جلگه و جنگلی معتدل است و تابستانی گرم دارد. کوههای مهم آن عبارتند از کوه لندشیخان (با ارتفاع 2730 متر) ، کوه سرمستان (با ارتفاع 1812 متر) ، کوه قصریک (با ارتفاع 2424متر) و کوه قیزقایان (با ارتفاع 2954 متر) که در مرز ایران و عراق قرار دارد. شهرستان مهاباد از سه بخش حومه، بوکان و سردشت تشکیل گردیده است. مرکز شهرستان مهاباد شهر مهاباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). و رجوع به مهاباد (بخش) و مهاباد (شهر) شود
یکی از شهرستانهای آذربایجان باختری، که از طرف شمال به دریاچۀ ارومیه و بخش نقده و از طرف جنوب به بخش بانه از شهرستان سقز و از طرف خاور به شهرستان میاندوآب و از طرف باختر به مرز عراق محدود می باشد. آب و هوای شهرستان مهاباد اولاً نسبت به پستی و بلندی و ثانیاً به علت جنگلی بودن متغیر است، بدین ترتیب که قسمتهای کوهستانی سردسیر و ییلاقی و قسمتهای جلگه و جنگلی معتدل است و تابستانی گرم دارد. کوههای مهم آن عبارتند از کوه لندشیخان (با ارتفاع 2730 متر) ، کوه سرمستان (با ارتفاع 1812 متر) ، کوه قصریک (با ارتفاع 2424متر) و کوه قیزقایان (با ارتفاع 2954 متر) که در مرز ایران و عراق قرار دارد. شهرستان مهاباد از سه بخش حومه، بوکان و سردشت تشکیل گردیده است. مرکز شهرستان مهاباد شهر مهاباد است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). و رجوع به مهاباد (بخش) و مهاباد (شهر) شود
تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات، (انساب سمعانی ورق 102 ب) (معجم البلدان ج 2 ص 357)، در مرآت البلدان ج 1 ص 337 این کلمه به تصحیف تایاد آمده است، رجوع به تایباد، طایباد، طیبات و تایب آباد شود
تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات، (انساب سمعانی ورق 102 ب) (معجم البلدان ج 2 ص 357)، در مرآت البلدان ج 1 ص 337 این کلمه به تصحیف تایاد آمده است، رجوع به تایباد، طایباد، طیبات و تایب آباد شود
محلۀ بزرگی است در دروازۀ مرو و همانند دهی است در سمت مشرق واز حصار شهر جداست، (از معجم البلدان)، محلۀ بزرگی است در سمت بالای مرو مانند دهی منفصل از آن، (از انساب سمعانی)، رجوع به جهانگشای جوینی ج 1 ص 121 شود
محلۀ بزرگی است در دروازۀ مرو و همانند دهی است در سمت مشرق واز حصار شهر جداست، (از معجم البلدان)، محلۀ بزرگی است در سمت بالای مرو مانند دهی منفصل از آن، (از انساب سمعانی)، رجوع به جهانگشای جوینی ج 1 ص 121 شود
نام پیغمبر قدیم ایرانیان و دارای کتابی بوده است دساتیرنام. (ناظم الاطباء). اما کتاب و محتوای آن مجعول است. رجوع به مقالۀ دساتیر از پورداود در مقدمۀ لغت نامه شود
نام پیغمبر قدیم ایرانیان و دارای کتابی بوده است دساتیرنام. (ناظم الاطباء). اما کتاب و محتوای آن مجعول است. رجوع به مقالۀ دساتیر از پورداود در مقدمۀ لغت نامه شود
دهی از شهرستان یزد است که در بخش بافق واقع است. دارای 26 آبادی و جمعیت آن 1300 تن است. (از دایره المعارف) : چون از خصم می ترسید... به کرمان آمد و در سرحد بهاباد نزول کرد. (المضاف الی بدایعالازمان ص 40). رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 439 و مرآت البلدان ج 1 ص 306 شود، آبی که در بهار به زراعت دهند. (یادداشت بخط مؤلف)
دهی از شهرستان یزد است که در بخش بافق واقع است. دارای 26 آبادی و جمعیت آن 1300 تن است. (از دایره المعارف) : چون از خصم می ترسید... به کرمان آمد و در سرحد بهاباد نزول کرد. (المضاف الی بدایعالازمان ص 40). رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 439 و مرآت البلدان ج 1 ص 306 شود، آبی که در بهار به زراعت دهند. (یادداشت بخط مؤلف)
به معنی جبروت است همچنانکه روان کرد به معنی ملکوت است. (برهان). عالم جبروت است چنانکه روان کرد به معنی شهر ارواح است و به عبارت اخری عالم ملکوت است. و به اصطلاح صوفیه عوالم وجود پنج است: هاموت و لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت که آخر همه است. (آنندراج) (انجمن آرا). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود
به معنی جبروت است همچنانکه روان کرد به معنی ملکوت است. (برهان). عالم جبروت است چنانکه روان کرد به معنی شهر ارواح است و به عبارت اخری عالم ملکوت است. و به اصطلاح صوفیه عوالم وجود پنج است: هاموت و لاهوت و جبروت و ملکوت و ناسوت که آخر همه است. (آنندراج) (انجمن آرا). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 262 شود