ماه. قمر. (برهان). یکی از نامهای ماه است. (جهانگیری) : چو پشت آینه ست اجسام اینجا شود چون روی آیینه مصفا نه شمسی ماند آنجا نه مهیری نه ظلی بینی آن جا نه منیری. عطار
ماه. قمر. (برهان). یکی از نامهای ماه است. (جهانگیری) : چو پشت آینه ست اجسام اینجا شود چون روی آیینه مصفا نه شمسی ماند آنجا نه مهیری نه ظلی بینی آن جا نه منیری. عطار
بازگردیدن کار. (منتهی الارب). صیر. صیروره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازگشتن. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (آنندراج). رجوع به صیر و صیرورت شود. (غیاث) ، گشتن از حیّز به جنبانیدن. (المصادر زوزنی) ، گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، میل کردن به سوی کسی. (منتهی الارب)
بازگردیدن کار. (منتهی الارب). صیر. صیروره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بازگشتن. (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (آنندراج). رجوع به صیر و صیرورت شود. (غیاث) ، گشتن از حیّز به جنبانیدن. (المصادر زوزنی) ، گشتن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، میل کردن به سوی کسی. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان موگوئی بخش آخورۀ شهرستان فریدن واقع در 25هزارگزی باختر آخوره با 672 تن جمعیت. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
دهی است از دهستان موگوئی بخش آخورۀ شهرستان فریدن واقع در 25هزارگزی باختر آخوره با 672 تن جمعیت. آب آن از رودخانه و چشمه و راه آن اتومبیلرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)