جدول جو
جدول جو

معنی مهتا - جستجوی لغت در جدول جو

مهتا
(دخترانه)
مثال ماه، همتای ماه، زیبا و درخشان چون ماه
تصویری از مهتا
تصویر مهتا
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهتاج
تصویر مهتاج
مهتاج
(دخترانه)
آنکه تاجی درخشنده چون ماه دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهتاب
تصویر مهتاب
مهتاب
(دخترانه)
ماه تابان، ماه تابناک، نور و روشنایی ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهتاب
تصویر مهتاب
مهتاب
تابش ماه، روشنایی ماه، مهشید، ماهتاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهتاب
تصویر مهتاب
مهتاب
نوری که از کره ماه به سطح زمین میرسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهتاب
تصویر مهتاب
مهتاب
((مَ))
پرتو ماه، روشنی ماه، تابش نور ماه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
مهنا
(دخترانه)
گوارا و خوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهلا
تصویر مهلا
مهلا
(دخترانه)
دوستانه، آهسته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهسا
تصویر مهسا
مهسا
(دخترانه)
مانند ماه زیبا روی، مانند ماه، زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهرتا
تصویر مهرتا
مهرتا
(دخترانه)
همتای مهر، تابان و درخشان چون خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موتا
تصویر موتا
موتا
(پسرانه)
نام یکی از سرداران دیلمی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهتا
تصویر ماهتا
ماهتا
(دخترانه)
مهتا، مانند ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهتا
تصویر بهتا
بهتا
(دخترانه)
مرکب از به (بهتر، خوبتر) + تا (یار، همتا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همتا
تصویر همتا
همتا
(دخترانه)
نظیر، مانند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهیا
تصویر مهیا
مهیا
آماده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همتا
تصویر همتا
همتا
بدیل، نظیر، مشابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اهتا
تصویر اهتا
اهتا
کوژ پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرا
تصویر مهرا
مهرا
خوب پخته شده منظور گوشت است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهیا
تصویر مهیا
مهیا
حاضر، آماده، مستعد، شایسته، مناسب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همتا
تصویر همتا
همتا
مثل، مانند، شریک، هم جنس، برابر، همسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهتر
تصویر مهتر
مهتر
کسی که در طویله اسب ها را تیمار می کند، بزرگ تر، کلان تر، رئیس و سردار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثتا
تصویر مثتا
مثتا
مکرر، دوباره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشتا
تصویر مشتا
مشتا
بنگرید به مشتاه
فرهنگ لغت هوشیار
مهرا
مهرا در فارسی: نیک پخته نرم شده نیک پخته شده گوشت نرم پخته که از استخوان جدا شده باشد، مضمحل گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهتم
تصویر مهتم
مهتم
غم خوار اندوه مند، توجه کننده بکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهتر
تصویر مهتر
مهتر
بزرگتر، بامقام منزلت و مرتبت برتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهیا
تصویر مهیا
مهیا
آماده شده، ساخته شده، مستعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
مهنا
گوارا شده، با عافیت، خوشگوار و گوارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهلا
تصویر مهلا
مهلا
آهسته باش، آهسته رو، آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همتا
تصویر همتا
همتا
همجنس، همزاد، همانند، قرین، شبیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرا
تصویر مهرا
مهرا
((مُ هَ رّ))
نیک پخته شده، گوشت نرم پخته که از استخوان جدا شده باشد، مضمحل گشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهتم
تصویر مهتم
مهتم
((مُ تَ مّ))
غم خوار، اندوه مند، توجه کننده به کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهتر
تصویر مهتر
مهتر
((مِ تَ))
بزرگ، رییس، سرور، خدمتکار ستور، جمع مهتران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهیا
تصویر مهیا
مهیا
((مُ هَ یّ))
آماده، آماده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهنا
تصویر مهنا
مهنا
((مُ هَ نّ))
گوارا، خوش آیند
فرهنگ فارسی معین