جدول جو
جدول جو

معنی منوال - جستجوی لغت در جدول جو

منوال
اسلوب، روش، نورد، دستگاه بافندگی
تصویری از منوال
تصویر منوال
فرهنگ فارسی عمید
منوال
بر باف نورد بافنده، بر بست روش روند دستگاه بافندگی جولاهه نورد بافنده چوبی است مدور و طولانی بشکل استوانه که هر قدر پارچه بافته شود بر آن پیچند، روش اسلوب شیوه
فرهنگ لغت هوشیار
منوال
((مِ))
روش، طریقه، دستگاه بافندگی جولاه، جمع مناویل
تصویری از منوال
تصویر منوال
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آنوال
تصویر آنوال
بنگرید به انوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنوال
تصویر آنوال
دهشمندان، دهش ها، سالانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منگال
تصویر منگال
داسگاله، داس کوچک، علف بر، دستگاله، دستغاله، داس، آلتی آهنی و سرکج با دستۀ چوبی که دم آن تیز و دندانه دار است و با آن گیاه ها و حاصل مزارع را از روی زمین درو می کنند، جاخسوک، مخلب، خاشوش، جاخشوک، محصد، جاغسوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منوپل
تصویر منوپل
امتیاز تولید یا عرضۀ کالا، انجام عملیات یا ارائۀ خدمات خاص که به وسیلۀ قانون به شخص یا شرکتی واگذار می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقوال
تصویر مقوال
نیکو سخن، تیز زبان، بسیار گوی نیکو سخن خوش بیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منگال
تصویر منگال
داس دستغاله (امثال و حکم دهخدا. چا. 2 ج 402: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
اگه چنگک ابزاری آهنین که بوسیله آن گوشت از دیگ بیرون کنند چنگک، جمع مناشل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهال
تصویر منهال
بخشنده: مرد، فرو ریز: چون ریگتوده
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی دربستگری امتیاز و مزیتی که فردی شرکتی یا دولتی بدست میاورد برای ساختن فروختن کشف کردن بعض اشیا یا تعهد انجام دادن بعض مشاغل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منواع
تصویر منواع
همان آرش های منوال را دارد بنگرید به منوال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منوار
تصویر منوار
شید افکن چراغ خیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقوال
تصویر مقوال
((مِ))
نیکو سخن، خوش بیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منشال
تصویر منشال
((مِ))
چنگک، جمع مناشل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
(دخترانه)
عطا، بخشش، بهره، نصیب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منال
تصویر منال
یافتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منال
تصویر منال
مال و دارایی، ثروت
فرهنگ فارسی عمید
یافته گاه، سود خیز، درآمد جای یافتن چیزی، محلی که از آن سود و حاصلی بدست آید مانند مزرعه و دکان، در آمد املاک و اراضی و شغل و منصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوال
تصویر نوال
بخشش، عطا، دهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منال
تصویر منال
((مَ))
جایی که از آن سود و حاصل به دست آید مانند مزرعه، مال، ثروت، مال و، خواسته و ملک مستغل (منقول و غیرمنقول)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
((نَ))
دهش، بخشش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوال
تصویر نوال
عطا، بهره، نصیب
فرهنگ فارسی عمید