معنی منصال
- منصال(مِ)
- منصیل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). سنگی است که بدان کوبند. (آنندراج). سنگی دراز به قدر یک ذراع که بدان چیزی می کوبند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). منصل. ج، مناصیل. (از اقرب الموارد) (محیطالمحیط) ، از لشکر جماعتی کم از سی یا چهل. (منتهی الارب). گروهی از لشکر کم از سی یا چهل. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
