- منهضم
- هضم شده و به تحلیل رفته
معنی منهضم - جستجوی لغت در جدول جو
- منهضم
- گواره شونده، طعام هضم شده
- منهضم ((مُ هَ ض))
- هضم شده و به تحلیل رفته (طعام)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نابود
ویران، خراب، ازهم ریخته، ویران شده
شکست خورده، گریخته، در حالت مغلوبیت، با حالت شکست خورده، با حالت مقهور
آرزو، گرسنه
از میان جنگ گریزنده و لشکر شکست خورده، بهزیمت شده، گریخته
ویران شونده، خراب
ضمیمه شده، همراه شده، پیوسته
فراهم آمده، در فارسی: پیوست شده فراهم آمده، ضمیمه شده پیوسته. یا لولو منضم. مروارید میان باریک
ازآنها (جمع مذکر) از ایشان: ... ... و منهم سرهنگ اهل اعیان... ابوحفص عمر بن الخطاب