جدول جو
جدول جو

معنی منفث - جستجوی لغت در جدول جو

منفث(مُ نَفْ فِ)
هر دارویی که خروج خلط سینه را سهل و آسان کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
منفث(مُ فَث ث)
شکسته گردنده و شکسته. (آنندراج). شکسته. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انفثاث شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منفا
تصویر منفا
محل تبعید، تبعیدگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفک
تصویر منفک
بازشده، جداشده، رهاشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفی
تصویر منفی
دور شده، رانده شده، نیست شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفذ
تصویر منفذ
محل نفوذ، راه، محل گذشتن، پنجره، سوراخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفق
تصویر منفق
انفاق کننده، نفقه دهنده، خرج کننده، دهندۀ مال
فرهنگ فارسی عمید
بند گاه ویرک گاه (ویرک تبعید) منفی در فارسی: نایی، ویرک شده، نیست گشته محل تبعید تبعیدگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفک
تصویر منفک
جدا باز شده رها شده جدا شونده باز شده
فرهنگ لغت هوشیار
پتیست دهنده (پتیست نذر)، هزینه دهنده نفقه دهنده خرج دهنده، کسی که در راه خدا چیزی دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفر
تصویر منفر
رماننده، یاری دهنده، دستور دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
در فارسی: روزن پنجره پتنگ روزنه سوراخ، گذرگاه راه سوراخ، پنجره، جمع منافذ. موضع نفوذ چیزی، جمع منافذ. توضیح در عربی بکسر فاء ولی در تداول فارسی بفتح فاء تلفظ شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منفک
تصویر منفک
((مُ فَ کّ))
جدا شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفذ
تصویر منفذ
((مَ فَ))
راه، محل نفوذ، سوراخ، جمع منافذ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفق
تصویر منفق
((مُ فِ))
کسی که در راه خدا چیزی دهد، نفقه دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ فا))
محل تبعید، تبعیدگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفی
تصویر منفی
((مَ))
نفی کرده شده، دور کرده شده، نیست شده، تبعید شده (از شهر خود)، سخنی که در آن حرف نفی باشد (دستور)، دارای حالت نفی، مخالفت یا رد و انکار، مقابل مثبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منفک
تصویر منفک
جدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منفی
تصویر منفی
نایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منفی
تصویر منفی
Negative, Negatively, Stigmatic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از منفی
تصویر منفی
négatif, négativement, stigmatisé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از منفی
تصویر منفی
שלילי , שלילית , מקולל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از منفی
تصویر منفی
부정적인 , 부정적으로 , 낙인 찍힌
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatif, olumsuz, damgalanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatif, secara negatif, distigmatisasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از منفی
تصویر منفی
नकारात्मक , नकारात्मक रूप से , कलंकित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativo, negativamente, stigmatizzato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatief, gestigmatiseerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativo, negativamente, estigmatizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از منفی
تصویر منفی
негативний , негативно , стигматизований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از منفی
تصویر منفی
отрицательный , негативно , стигматизированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negatywny, negatywnie, stygmatyzowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativ, stigmatisiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از منفی
تصویر منفی
negativo, negativamente, estigmatizado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از منفی
تصویر منفی
否定的 , 消极地 , 烙印的
دیکشنری فارسی به چینی