جدول جو
جدول جو

معنی منغرک - جستجوی لغت در جدول جو

منغرک(مَ غُ رَ)
به معنی منغر که پول ریزۀ خرد و کوچک است. (برهان). منغر. (فرهنگ رشیدی) (ناظم الاطباء). رجوع به منغر شود
لغت نامه دهخدا
منغرک
نوعی پول ریزه کوچک. منغر کوچک
تصویری از منغرک
تصویر منغرک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منغر
تصویر منغر
قدح، قدح شراب، ساغر، برای مثال ساقی مجلس شاه است که با منغر زر / ایستاده ست شب و روز برابر نرگس (سلمان ساوجی - ۱۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
(مُ فَ رِ)
مالیده پوست رفته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ غَ رِ)
بریده شونده. (آنندراج). بریده شده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به انغراف شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شیان است که در بخش مرکزی شهرستان شاه آباد واقع است و 288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مُ غُ)
قدح و طاس بزرگ را گویند که در آن شراب خورند. (برهان). قدح بزرگ که بدان شراب خورند و ساتگین نیز گویند. منغرک. (فرهنگ رشیدی). جام شرابخواری بزرگ. (ناظم الاطباء) :
ای خداوندی که از لطف تو دریا پر شود
در صدف هر قطرۀ آبی ز نیسان در شود
بزم شوق تو چو در دل گسترد فرش نشاط
چشم من هم ساقی خوناب و هم منغر شود.
عمید لوبکی (از فرهنگ رشیدی).
ساقی مجلس شاهی است که با منغر زر
ایستاده ست شب و روز برابر نرگس.
خواجه سلمان (از مجمعالفرس)
لغت نامه دهخدا
(مُ غَ)
گوسپندی که از پستان وی شیر سرخ و یا شیر خون آمیخته به در آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نعت است ازانغار. (منتهی الارب). رجوع به منغار و انغار شود
لغت نامه دهخدا
(مَ غُ)
نوعی ازپول ریزۀ خرد و کوچک باشد. (برهان). نوعی از پول ریزۀ خرد. منغرک. (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منغر
تصویر منغر
نوعی پول ریزه کوچک. قدح بزرگی که در آن شراب خورند: (بزم شوق تو چو در دل گسترد فرش نشاط چشم من هم ساقی خوناب و هم منغر شود) (عمید لوبکی. رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منغر
تصویر منغر
((مُ غُ))
جام بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منغر
تصویر منغر
((مَ غُ))
نوعی پول ریزه کوچک
فرهنگ فارسی معین