جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منغر

منغر

منغر
قدح، قدح شراب، ساغر، برای مِثال ساقی مجلس شاه است که با منغر زر / ایستاده ست شب و روز برابر نرگس (سلمان ساوجی - ۱۲۴)
منغر
فرهنگ فارسی عمید

منغر

منغر
نوعی پول ریزه کوچک. قدح بزرگی که در آن شراب خورند: (بزم شوق تو چو در دل گسترد فرش نشاط چشم من هم ساقی خوناب و هم منغر شود) (عمید لوبکی. رشیدی)
منغر
فرهنگ لغت هوشیار

منغر

منغر
قدح و طاس بزرگ را گویند که در آن شراب خورند. (برهان). قدح بزرگ که بدان شراب خورند و ساتگین نیز گویند. منغرک. (فرهنگ رشیدی). جام شرابخواری بزرگ. (ناظم الاطباء) :
ای خداوندی که از لطف تو دریا پر شود
در صدف هر قطرۀ آبی ز نیسان در شود
بزم شوق تو چو در دل گسترد فرش نشاط
چشم من هم ساقی خوناب و هم منغر شود.
عمید لوبکی (از فرهنگ رشیدی).
ساقی مجلس شاهی است که با منغر زر
ایستاده ست شب و روز برابر نرگس.
خواجه سلمان (از مجمعالفرس)
لغت نامه دهخدا

منغر

منغر
گوسپندی که از پستان وی شیر سرخ و یا شیر خون آمیخته به در آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نعت است ازانغار. (منتهی الارب). رجوع به منغار و انغار شود
لغت نامه دهخدا

منغر

منغر
نوعی ازپول ریزۀ خرد و کوچک باشد. (برهان). نوعی از پول ریزۀ خرد. منغرک. (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

منذر

منذر
آگاه سازنده، پند دهنده، ترساننده، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای یمن در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی
منذر
فرهنگ نامهای ایرانی