سیمون چهارم... از بزرگان فرانسه (1150-1218م.) و فرماندۀ قوای فرانسه علیه ’آلبیها’ بود که در تولوز کشته شد و پسر بزرگش آموری ششم، ملقب به کنت دومنفر (1192-1241 میلادی) در سال 1230م. صاحب منصب درجۀ اول فرانسه شد. سیمون دومنفر ملقب به ’کنت دو لیسستر’ (؟1208-1265 میلادی) سومین پسر سیمون چهارم که سردستۀ قیام بارونها علیه هانری سوم انگلستان بود. (از لاروس)
سیمون چهارم... از بزرگان فرانسه (1150-1218م.) و فرماندۀ قوای فرانسه علیه ’آلبیها’ بود که در تولوز کشته شد و پسر بزرگش آموری ششم، ملقب به کنت دومنفر (1192-1241 میلادی) در سال 1230م. صاحب منصب درجۀ اول فرانسه شد. سیمون دومنفر ملقب به ’کنت دو لیسستر’ (؟1208-1265 میلادی) سومین پسر سیمون چهارم که سردستۀ قیام بارونها علیه هانری سوم انگلستان بود. (از لاروس)
گذرنده در امور و شتابی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه در کارها شتابی می کند. (ناظم الاطباء) ، مایل و بازگردنده از آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بازگردنده از آب. (ناظم الاطباء)
گذرنده در امور و شتابی کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه در کارها شتابی می کند. (ناظم الاطباء) ، مایل و بازگردنده از آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بازگردنده از آب. (ناظم الاطباء)
نفرت کننده و مکروه دارنده و رمنده. (از ناظم الاطباء) ، مقابل ملایم: غضب قوه ای است در حیوان دفع منافر را، و شهوت قوه جلب ملایم را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوم قوت جنباننده که به تأیید او حیوان بجنبد و بدانچه ملایم اوست میل کنند و از آنچه منافر اوست بگریزد. (چهارمقاله ص 11)
نفرت کننده و مکروه دارنده و رمنده. (از ناظم الاطباء) ، مقابل ملایم: غضب قوه ای است در حیوان دفع منافر را، و شهوت قوه جلب ملایم را. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوم قوت جنباننده که به تأیید او حیوان بجنبد و بدانچه ملایم اوست میل کنند و از آنچه منافر اوست بگریزد. (چهارمقاله ص 11)
منصرف از آب. (منتهی الارب). جایی که بدان بازمی گردند. (ناظم الاطباء). منصرف. منعطف. (اقرب الموارد). رجوع به منغفق شود، جایی که از آن کوچ می کنند. (ناظم الاطباء)
منصرف از آب. (منتهی الارب). جایی که بدان بازمی گردند. (ناظم الاطباء). مُنصَرَف. مُنعَطَف. (اقرب الموارد). رجوع به منغفق شود، جایی که از آن کوچ می کنند. (ناظم الاطباء)
ستور پشت ریش از پالان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ستورپشت ریش شده. (ناظم الاطباء) ، پی زده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتر یا اسبی که پای آن از شمشیر مجروح شده باشد، بریده شده، خرمابنی که سر آن را بریده باشند، بازداشته شده. (ناظم الاطباء)
ستور پشت ریش از پالان. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ستورپشت ریش شده. (ناظم الاطباء) ، پی زده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتر یا اسبی که پای آن از شمشیر مجروح شده باشد، بریده شده، خرمابنی که سر آن را بریده باشند، بازداشته شده. (ناظم الاطباء)
نازنده: به تبار، در فارسی: رماننده داوری کننده با دیگری در حسب و نسب، افتخارکننده، رماننده نافر مقابل ملائم: (دوم قوت جنباننده که بتایید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد) (چهارمقاله. 11)
نازنده: به تبار، در فارسی: رماننده داوری کننده با دیگری در حسب و نسب، افتخارکننده، رماننده نافر مقابل ملائم: (دوم قوت جنباننده که بتایید او حیوان بجنبد و بدانچه ملائم اوست میل کند و از آنچه منافر اوست بگریزد) (چهارمقاله. 11)