- منظومه
- منظومه در فارسسی مونث منظوم: بنگرید به منظوم مونث منظوم، جمع منظومات
معنی منظومه - جستجوی لغت در جدول جو
- منظومه
- مجموعه ای بلند از اشعاری با موضوعات گوناگون که معمولاً در قالب مثنوی سروده شده، در علم نجوم منظومۀ شمسی، منظوم
منظومۀ شمسی: در علم نجوم مجموعه ای از اجرام سماوی شامل خورشید و نه سیاره که سیارۀ زمین را نیز شامل می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تخمریسه چون رشته تخم وزغ یا ماهی
خوابیدن، جنگیدن
مقابل منثور، در علوم ادبی سخن موزون، شعر، به رشته کشیده شده، به رشته درآمده
سرواد چامه سرود سخن آراسته، آراسته، گروه ملخ، پروین برشته کشیده (جواهر)
منومه در فارسی مونث منوم: خوابار داروها خوابار مونث منوم یا ادویه منومه. ادویه مخدره
زنده یاد، شادروان
منصور، نصرت داده شده، یاری شده
منصوب، بازی شطرنج، مهره های شطرنج
چیزی را نوبتی قرار دادن، نوبت گذاری، عقوبت کردن
مونث مجزوم جمع مجزومات
مونث محتوم جمع محتومات
مختومه در فارسی مونث مختوم بنگرید به مختوم مونث مختوم
مونث محکوم
مونث محروم
مرحومه در فارسی مونث مرحوم: آمرزیده نیکیاد درگذشته مونث مرحوم امت مرحومه (مسلمانان) جمع مرحومات
مونث مرجوم جمع مرجومات
مداومت در فارسی پتاییدن برزیدن، پی گیری دنباله دادن 3 پایداری پا بر جایی
مونث مذموم بنگرید به مذموم مونث مذموم
مونث مرقوم جمع مرقومات، نامه مراسله رقیمه جمع مرقومات
مساومه و مساومت در فارسی: نرخگذاری بها گذاری بها کردن متاع
مسمومه در فارسی مونث مسموم زهر ناک مونث مسموم: اغذیه مسمومه
مونث مطعوم، جمع مطعومات
مشمومه در فارسی مونث مشموم بنگرید به مشموم مونث مشموم، جمع مشمومات
مشوومه در فارسی مونث مشووم بنگرید به مشووم مونث مشووم (مشئوم)
مونث مصدوم
مظنونه در فارسی مونث مظنون: رویزیده گمان برده مونث مظنون، جمع مظنونات
مونث مظلوم، جمع مظلومات. مظلومی. مظلوم بودن ستمدیدگی: و بر مظلومی هابیل و درد دل او میگریند
معلومه در فارسی مونث معلوم بنگرید به معلوم مونث معلوم، جمع معلومات
معصومه در فارسی مونث معصوم: نامویه، نامی تازی برای زنان مونث معصوم، نامی است از نامهای زنان
مفهومه در فارسی مونث مفهوم چم در یافته همرافته مونث مفهوم، جمع مفهومات