جدول جو
جدول جو

معنی منتپلیه - جستجوی لغت در جدول جو

منتپلیه
(مُ پُ یِ)
مونپلیه. مرکز ایالت ’هرول’ فرانسه است که بر کنار ’له’ و 746 هزارگزی جنوب پاریس واقع شده و 167211 تن سکنه، باغ گیاهان، موزه، دانشگاه و دیوان استیناف دارد. کلیسای سن پیر که در قرن چهاردهم میلادی ساخته شده است. در این شهر قرار دارد. در این شهر کارخانه های مکانیک، برق، الکترونیک و نیز کارخانه های بافندگی و تولید مواد غذایی وجود دارد. شهرستان منتپلیه از چهارده بخش و 118 دهستان تشکیل یافته و 318240 تن سکنه دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ تَ لی یَ)
تأنیث مستعلی. رجوع به مستعلی شود، حروف مستعلیه، حروف مستعلی. رجوع به مستعلی و مستعلیات شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ یَ)
به معنی پی در پی آینده و پس یکدیگر رونده، مأخوذ از تلو بضمتین و تشدید واو بمعنی در پی کسی رفتن. (آنندراج) (غیاث). و رجوع به متتالی و تتالی شود
لغت نامه دهخدا
(مُنْ تِ رُ)
شهری مرکز جمهوری ورمونت در امریکای شمالی، واقع در 838هزارگزی شمال خاوری واشنگتن
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ یَ)
تأنیث ممتلی. پر. آگنده، زن آگنده گوشت. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(مُ یَ)
از ’ت ل و’، متلی. ماده شتر با بچه که پس از وی رود. ج، متالی. یقال ناقه متل و ناقه متلیه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اشتر با بچه. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از متتالیه
تصویر متتالیه
متتالیه در فارسی مونث متتالی در پی آیند مونث متتالی جمع متتالیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستعلیه
تصویر مستعلیه
مستعلیه در فارسی مونث مستعلی و کامی وات کامی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع منتقل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده را نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متحلیه
تصویر متحلیه
مونث متحلی جمع متحلیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متجلیه
تصویر متجلیه
مونث متجلی جمع متجلیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متولیه
تصویر متولیه
مونث متولی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتقله
تصویر منتقله
مونث منتقل
فرهنگ لغت هوشیار
انتقال، انتقال ها
دیکشنری اردو به فارسی
گذار، انتقال
دیکشنری اردو به فارسی