- منتقدین
جمع منتقد، سرهندگان
معنی منتقدین - جستجوی لغت در جدول جو
- منتقدین
خرده گیران
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع معتمد، اوستامان ماتکوران جمع معتمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، جمع معتمد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع معاقد، پیمان بندندگان جمع معاقد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستعد، آتاوان اروندان آمادگان جمع مستعدء درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع مستبد، خودکامگان خویشکامان جمع مستبد درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) : بانتقام خون برادر از مستبدین پابحلقه رکاب گذارده بادلیریها و رشادتهای خود روزگار رابردشمن تنگ ساخته بود
جمع مجتهد، وچر کاران کوشایان پژوهشگران جمع مجتهد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقدم، پیشینیان جمع متقدم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع متقلد، به گردن گرفتگان جمع متقلد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
جمع منتقل در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده را نکنند)
جمع معتقد، باور داران جمع معتقد در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
