جدول جو
جدول جو

معنی منبغی - جستجوی لغت در جدول جو

منبغی
(مُمْ بَ)
سزاوار. (آنندراج). شایسته. سزاوار. لایق، مطلوب و مرغوب. (از ناظم الاطباء) ، آسان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
منبغی
آسان، سزاوار
تصویری از منبغی
تصویر منبغی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منبلی
تصویر منبلی
بی اعتقادی، برای مثال بدرگی و منبلی و حرص و آز / چون کنی پنهان به شید ای مکرساز (مولوی - ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
(مُمْ)
خبردهنده. (غیاث) (آنندراج). آنکه آگاه می سازد و خبر می دهد. (ناظم الاطباء) : آنچه امیرالمؤمنین علی... فرموده اصبر صبرالاکارم... هم منبی است از این معنی. (اخلاق ناصری). پس جملۀ تصرفات ایشان مبنی بر صواب و صلاح بود و منبی از طریق نجاح و فلاح. (مصباح الهدایه چ همایی ص 153). رجوع به انباء شود
لغت نامه دهخدا
(مُ نَبْ بَ)
منبت کاری. (ناظم الاطباء). رجوع به منبت شود
لغت نامه دهخدا
(مَ غا)
نوع طلب، مکان طلب. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مَ غی ی)
مبغیّه. مطلوب و خواسته و جسته. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). مطلوب. ج، مباغی. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یَمْ بَ)
در فارسی به صورت صفت به کار رود، یعنی سزاوارو شایسته است. (ناظم الاطباء). شاید و سزد. (دهار).
- کماینبغی، چنانکه سزد. چنانکه سزید. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَمْ بِ)
منسوب است به منبج از بلاد شام. (از انساب سمعانی). رجوع به منبج و معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(مَمْ بَ)
کاهلی و بیکاری. (برهان). کاهلی. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بی اعتقادی و انکار. (برهان) (ناظم الاطباء). بداعتقادی و منکری. (غیاث) (آنندراج) :
آن چنان اصل جهل و منبلیی
خیره بگزید قتل چون علیی.
سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 258).
بدرگی و منبلی و حرص و آز
چون کنی پنهان به شید ای مکرساز.
مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر3 ص 39).
رجوع به منبل شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ بَغْ غی)
جوینده. (آنندراج). جویندۀ هرچیز گم کرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تبغی شود
لغت نامه دهخدا
نیاز، گونه وام، جستگاه وام پرارین خواسته نوع طلب، مکان طلب. مطلوب جمع مباغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبی
تصویر منبی
پیام دهنده آگاه کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منبلی
تصویر منبلی
کاهلی بیکاری. بی اعتقادی انکار: (بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکر ساز،) (مثنوی. نیک. 39: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبغی
تصویر مبغی
((مَ))
مطلوب، جمع مباغی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبغی
تصویر مبغی
((مَ غا))
نوع طلب، مکان طلب
فرهنگ فارسی معین
واعظ، خطیب، روضه خوان، موعظه گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد