دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 30هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاهان. موقع آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کولیوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد، واقع در 30هزارگزی شمال باختری الشتر و 2هزارگزی باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاهان. موقع آن دامنه و سردسیر است. سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ کولیوند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
به بلاگرفتارشونده. (آنندراج) ، مهموم و بدبخت و بی نصیب و گرفتار مصیبت و تنگدستی. (ناظم الاطباء). گرفتار بلا. گرفتار. (فرهنگ فارسی معین) : من بعد از مدتی که به بلای جوع و عذاب گرسنگی مبتلی بوده ام. (انوار سهیلی)
به بلاگرفتارشونده. (آنندراج) ، مهموم و بدبخت و بی نصیب و گرفتار مصیبت و تنگدستی. (ناظم الاطباء). گرفتار بلا. گرفتار. (فرهنگ فارسی معین) : من بعد از مدتی که به بلای جوع و عذاب گرسنگی مبتلی بوده ام. (انوار سهیلی)
کاهلی و بیکاری. (برهان). کاهلی. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بی اعتقادی و انکار. (برهان) (ناظم الاطباء). بداعتقادی و منکری. (غیاث) (آنندراج) : آن چنان اصل جهل و منبلیی خیره بگزید قتل چون علیی. سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 258). بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکرساز. مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر3 ص 39). رجوع به منبل شود
کاهلی و بیکاری. (برهان). کاهلی. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بی اعتقادی و انکار. (برهان) (ناظم الاطباء). بداعتقادی و منکری. (غیاث) (آنندراج) : آن چنان اصل جهل و منبلیی خیره بگزید قتل چون علیی. سنائی (حدیقهالحقیقه چ مدرس رضوی ص 258). بدرگی و منبلی و حرص و آز چون کنی پنهان به شید ای مکرساز. مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر3 ص 39). رجوع به منبل شود
افراز خطبیان پس از نام پاک امام بر افراز از این شاه بردند نام (حکیم زجاجی) نه پایه، چوتره (مربع مرتفع از زمین به قدر نیم گز یا بیشتر که در باغ ها و کنار درهای خانه ها سازند)، سکوی نانوایی
افراز خطبیان پس از نام پاک امام بر افراز از این شاه بردند نام (حکیم زجاجی) نه پایه، چوتره (مربع مرتفع از زمین به قدر نیم گز یا بیشتر که در باغ ها و کنار درهای خانه ها سازند)، سکوی نانوایی