- مناجاه
- مناجات در فارسی: راز گفت در دل راز و نیاز با خدا
معنی مناجاه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راز و نیاز
رازونیاز کردن، راز دل خود را به کسی گفتن، رازگویی و عرض نیاز به درگاه خدا
مجاجات در فارسی، جمع مجاجه، افشره ها شیره ها
مداجات در فارسی سازگاری بردباری
مفاجا و مفاجات در فارسی: نا گاه تاخت نا گاه شبیخون
نا سازی نا جوری، جدایگی
مناغات در فارسی: خوش سخنی، زنبازی، ستیهیدن
مناوات در فارسی: همدشمنی، نازش به خود نازیدن
منادات در فارسی: خواندن، آواز دادن، هم نشینی در انجمن، به هم نازیدن، راز باز گفتن، دیدن دانستن
مناجزت در فارسی: کشت و کشتار مبارزه کردن مقاتله کردن، مبارزه: (ما که بحمد الله و فضله بمناجزت و مبارزت نامبردار جهانیم) (مرزبان نامه. تهران. چا. 1 ص 187)
یاریگری، رزمجویی
راز و نیاز کردن با کسی نجوی کردن با کسی، با خدا راز و نیاز کردن، پی بردن بعقاید نهانی یکدیگر: (اگر تکلف در توقف داری بصحبت و محرومیت لایق تر افتد و معول در این معانی بر معاینه ضمایر و مناجات عقاید تواند بود) (کلیله مصحح مینوی. 249)، راز گویی، عرض نیاز بدرگاه خدا
مهاجات در فارسی: همنکوهی
ناگاه، ناگهان
بازگشت
رجوع کردن به کسی یا چیزی
باهم نزاع کردن، با یکدیگر خصومت ورزیدن
مدارا کردن با دشمن، پنهان ساختن دشمنی
آب دهان، آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج می شود، آب دهن، بزاق، تف، تفو، خیو، خدو، بفج
مبادات در فارسی: آشکار کردن نمایاندن، کین نمایی آشکار کردن دشمنی
مباهات در فارسی نازش نازیدن به خود بالیدن
در فارسی: مبالا و مبالات: باک داشتن، اندیشیدن در اندیشه داشتن، ورزیدن کوشیدن
با هم گریستن
جهمرزی
مبارات در فارسی: بیزاری از هم، چشم همچشمی
بازر گانی داد و ستد
نبرد
مجازات در فارسی: پاد افرایش پاد فرایش کیفر
محاکا و محاکات در فارسی: همداستانی، باز گفت، همانندی همسانی
محاذات در فارسی: رو در رویی روبا رویی
محابا و محابات در فارسی: پروا، باک هراس، کرانجیگری
جمع مجاجه. آنچه از دهن بیرون ریزند: چون نفثات سحر کلام و مجاجات اقلام امیر خاقانی، عصاره ها
محامات در فارسی کرانجیگری (طرفداری) پشتیوانی داتگویی داد گزاری (وکالت دادگستری)