- منات
- پول رایچ روسیه، برابر با صد کوپک
معنی منات - جستجوی لغت در جدول جو
- منات
- شهر وای روسیه پول رایج روسیه برابر 100 کپک
- منات
- پول رایج روسیه
- منات ((مَ))
- نام بتی از بت های مورد پرستش بعضی از طوایف عرب پیش از اسلام
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به منات: (یک جفت دستبند سه مناتی و سینه ریز ده مناتی) (شام. 72)
کاریز، کهریز
دختر
جمع آن، دم ها هنگام ها
دم ها، هنگام ها
یافتن
بهشت
قطعه ایست از موسیقی و خاص آلات موسیقی مرکب از سه تا چهار بند دارای خصایص مختلف. دیگر موسیقی سمفنیک مثل سمفونی و کنسرتو و غیره
مال و دارایی، ثروت
جای روییدن گیاه، رستنگاه
منع کننده، بسیار بازدارنده، آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازع، حابس، زاجر، معوّق، رادع،
بخیل، ممسک
بخیل، ممسک
بنت ها، دختران، جمع واژۀ بنت
اجل، مرگ، املای دیگر واژۀ منیّة
نایب مناب، جانشین، قائم مقام، خلیفه
خواب، خوابگاه، آنچه انسان در خواب ببیند
بلندنظر و عالی طبع بودن، محکم و استوار بودن، پایداری و استقامت داشتن
دارای نقش برجسته و کنده کاری شده روی چوب، کنده کاری شده
مره ها، بارها، دفعه ها، شماره ها، تعدادها، جمع واژۀ مره
مناره ها، جاهای نور، جاهای روشنایی، سازه هایی بلند و ستون مانند بر بالای مساجد و معابد که از آنجا اذان می گویند، گلدسته ها، جمع واژۀ مناره
به حفره که در زیر زمین جهت جاری شدن آب حفر نمایند قنات گویند و بیشتر در قدیم معمول بوده
شب گذراندن
بنگرید به ملاط گلی که برای مالیدن روی دیوار سازند، مخلوطی از شن و ماسه و آهک که در ساختمان بکار برند، ماده ای که فواصل خشتها و آجرهای بنایی را بوسیله آن پر کنند: (همه از خشتهاء آهنین و ملاط روی گداخته کرده) (مجمل التواریخ القصص 491) اصطلاح بنایی، ملات گلی است نرم که با آن جزرهای تمیز و نماهای آجری و روی کار را می چینند
مردن، فوت، مرگ، نماندن
قوی و استوار شدن محکم بودن، بلند نظر بودن طبع عالی داشتن، استواری: (و سایر جزایر دریا بار با حصانت معاقل و مناعت منازل آن از کنار آب بصره تا سواحل هند ... منتظم شد) (المعجم. چا. دانشگاه . 18)، بلند نظری بزرگ منشی
زفت، ژکور، بسیار منع کننده، بازدارنده: (... مر احیایی مناع است و نازک طبعی با آن یار است) (چهار مقاله. 67)، بخیل ممسک
در آویختگی، پیچیدگی، گواه تزده (سند)
پناهجای، گریز گاه، جنبیدن، باز پس شدن، درنگ کردن، گریز گریختن، گریز: (شک نیست که طریق خلاص و مناص از خصمان بی محابا ما را همین است که بداغ بندگی تو موسوم شویم) (مرزبان نامه. 1317 ص 173)
شیدگاه چراغ راهنما، گلدسته جوتره (به معنی مناره باشد) هاچ محل نور جای روشنایی، جای بلندی که بر آن چراغ افروزند برای راهنمایی مسافران و کشتی، ستونی مرتفع که از آجر یا سنگ بر آورند و بر بالای آن اذان گویند
رستنگاه رویشگاه رویانیده، برجسته محل روییدن رستنگاه، محل رویش مو پیازبن مو در زیر جلد: (در هر منبتی از اندام او سه موی روید ) (کلیله. مصحح مینوی. 147) رویانیده رویانده شده، نقش برجسته بشکل گل و گیاه و جز آن که روی چوب ایجاد کنند
منات در فارسی: نام بتی که دو تیره هذیل و خزاعه از تازیان آن را پرستش می کردند
هنان (منت نهنده)، نیکی کننده بسیار نیکویی کننده، منت نهنده، یکی از صفات خدای تعالی است